با قلعه قهقه اشتباه نشود
دژ قهقهه در ۸۵ کیلومتری شمال شرقی شهرستان مشکین شهر در استان اردبیل قرار دارد. این دژ به دلیل اینکه محل زندانی شدن افراد سیاسی مهمی - مانند شاهزادگان صفوی - در زمان گذشته بودهاست در تاریخ شهرت بسیاری دارد.
موقعیت دژ
این قلعه در تپه سنگی به ارتفاع تقریبی ۱۰۰۰ هزار متر از زمینهای اطراف قرار داشته و اطراف آن را با حصار مستحکم و غیر قابل نفوذ احداث نمودهاند که با گذشت سالیان دراز هم اکنون نیز ورود به آن تقریباً غیر ممکن بوده و فقط در شرایط جوی مناسب امکانپذیر است سطح قلعه حدود ۵ هکتار (۱۰۰×۵۰۰) و اختلاف سطح در سطح فوقانی قلعه کمتر از ۳۰ متر است.
تنها راه استحصال آب در این دژ جمع آبهای سطحی حاصل از آب باران و بارش برف است که دژبانان و یا ساکنان برای اندوختن آب حفرههایی در دل سنگ کندهاند که از آن جمله تعداد چهار مخزن به قطر ۵ متر و به عمق متر در قسمت شمال شرقی و تعداد ۱۱ آب انبار به ابعاد ۵۰×۱۰×۲٫۵در قسمت غربی قلعه از آن جملهاند.
بلندترین بخش دژ قسمت جنوبی آن است. آثاری در این قسمت دیده میشود که حکایت از وجود یک ساختمان ۲۲×۲۴ متری دارد که هم اکنون با خاک یکسان شده و به احتمال قوی جایگاه نگهبانان بودهاست؛ چرا که این قسمت به طور کامل به قلعه و درههای همجوار اشراف دارد. این ساختمان با ملات گچ آهگ و آجر ساخته شده بودهاست.
این دژ شامل سه دیوار یا سه حصار متداخل است و حصار چهارم به عنوان زندان از آن استفاده میشده است. تنها مسیر صعود به قلعه از مسیر شمال شرقی است که پس از حدود یک ساعت پیمایش مسیر میتوان به ورودی قلعه رسید. این ورودی، راهرویی با طاق جناقی است که از سنگ و آجر ساخته شده و از آن به محوطهٔ قلعه راه وجود دارد. زندان دژ در منتها الیه قسمت شرقی قلعه واقع شده و راه ورودی آن حفرهای طبیعی است که در دل تخته سنگی عظیم و قطور وجود دارد و با قراردادن سنگی دیگر در مقابل آن، همچون در، زندان را محصور میکردند.
دژ قهقهه در زمان صفویان
قلعه قهقهه با وجود امکانات طبیعی و اندکی تغییر به دست بشر، دژی مستحکم و دست نیافتنی و محلی امن جهت نگهداری خزاین و جواهرات سلطنتی و شورشیان خطرناک و زندانیان سیاسی بودهاست. اسکندر بیگ مولف کتاب عالم آرای عباسی مینویسد: «قهقهه قلعهای عالی است واقع در قراجه داغ بر فراز قله کوه سنگی است که ساکنین آن با قلعه فلکالافلاک و نگهبانان آن با شبزندهداران فلک الافلاک همرازند».
همچنین محمد یوسف واله اصفهانی مولف کتاب خلد برین چنین مینویسد: «نسیم سبک خیز را مجال عبور از حوالی قلعه قهقهه نیست».
زندانیان دژ قهقهه
مهمترین زندانی قلعه فوق اسماعیل میرزا فرزند شاه تهماسب یکم صفوی است یا به عبارت دیگر شاه اسماعیل دوم دومین پسر ارشد شاه تهماسب یکم سلطان قزلباشها است. وی مردی شجاع جنگجو و تیغزن بیدریغ بود و به علت زیادهروی در امورات پدری و گردن ندادن به فرامین پدر دستگیر و در قلعه قهقهه به مدت ۱۹ سال و ۶ ماه و ۲۱ روز و تا مرگ پدر در زندان مخوف دوام آورد و سرآنجام با گردش دوران پا به قدرت نهاد و بسیاری از کسان و خویشان را که در این مدت پادرمیانی نکرده بودند از دم تیغ گذراند.
از دیگر زندانیان مشهور دژ، خان احمد گیلانی والی گیلان بود که در سال ۹۷۵ ق. بر اثر شورش دستگیر و در زندان قهقهه زندانی شد ولی چون والی گیلان بود شعری سروده و تسلیم شاه تهماسب کرد.
از گردش چرخ واژگون میگریم |
|
و از جور زمانه بین که چون میگریم |
با قد خمیده چون صراحی شب و روز |
|
در قهقههام و لیک خون میگریم |
و در جواب یکی از ادبای دربار مینویسد:
آن روز که کارت همگی قهقهه بود |
|
با رای تو رای سلطنت صد مهه بود |
امروز در این قهقهه با گریه بساز |
|
کان قهقهه را نتیجه این قهقهه بود |
در سال ۹۲۲ هجری قمری امیرخان ترکمان حاکم تبریز که به سلطان محمد صفوی شوریده بود دستگیر و در زندان قهقهه زندانی شد و پادشاه صفوی آخرین خواستهٔ او را اجابت کرده و معشوقهاش بی نظیر را همراه وی روانه زندان کرد و تا واپسین لحظات عمر را در آن زندان سپری کرد.- مراد پاشای رومی و احمد پاشا دو تن از سرداران نظامی عثمانی از دیگر زندانیان قلعه قهقهه میباشند.
همچنین در سال ۹۴۰ خ. (۹۶۹ ق.) سام میرزا از شاه تهماسب یکم خواست که او را به خراسان بفرستد. شاه نیز موافقت کرد. اما بعد به تحریک مغرضان پشیمان شد و سام میرزا را با دو پسر خردسالش به دژ قهقهه فرستاد. سرانجام در سال ۹۴۵ (۹۷۴ ق.) به دستور شاه تهماسب، سام میرزا و پسرانش را به همراه پسران القاس میرزا که در آن دژ بودند، به قتل رساندند.
در سال ۱۰۱۸ هجری قمری در ۲۴ سال سلطنت شاه عباس زندانیان زندان با استفاده از فرصت، نگهبان را کشته و زندان را به تصرف خود در آورده و این زندانیان که بیشتر از کردها و عثمانیها بودند و بزرگ آنها مصطفی پاشا و احمد پاشا و کورحسن بودند به مدت دو ماه زندان را در تصرف خود داشتند تا با میانجیگری خواجه مقصود علی با اعلام عفو و وعده، شورش را خوابانید و قلعه را به تصرف خود درآورد.