ياشاسين شاهين دژ
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, :: 8:12 ::  نويسنده : علي
 
 

سهند

سهند (عروس قلل ایران)
Mount-Sahand.jpg
جغرافیا
ارتفاع ۳۷۰۷ متر
مکان شمال غرب ایران
رشته‌کوه آذربایجان
ارتفاع نسبی ۱۸۲۶ متر
   
زمین‌شناسی
گونه آتشفشانی مطبق
آخرین فوران ناآشکار، احتمالاً دوران هولوسن

سَهَنْدْ نام قله و رشته‌کوهی آتش‌فشانی در جنوب تبریز، شمال مراغه، شرق آذرشهر و غرب بستان‌آباد در مرکز استان آذربایجان شرقی است. این رشته‌کوه دارای ۱۷ قله با ارتفاع بیش از ۳۰۰۰ متر است که بلندترین آن‌ها (قوچ‌گلی داغی) ۳۷۰۷ متر بلندی دارد و مرتفع‌ترین نقطهٔ استان محسوب می‌شود.

رشته‌کوه سهند به‌دلیل انبوهی گیاهان، چمن‌زارها، گلزارها و مراتع در آن به عروس کوه‌های ایران مشهور شده‌است؛ چراکه سطح تمام مناطق این رشته‌کوه پوشیده از سبزه‌است. کوه‌های جام، سهند، سلطان، دمیرلی، آغ‌داغ، موتال داغی، شیر داغی، حرم داغی، گیرو داغی، آتاشان، درویش، کمال از مهم‌ترین قلل رشته‌کوه سهند محسوب می‌شوند.

در بندهش، زامیادیشت و زادسپرم از کوهی به نام «اسنوند» نام برده می‌شود که در آذربایجان واقع شده‌است. در زادسپرم مکان آذرگشسب در این کوه قرار دارد؛ البته شواهد زیادی در رابطه با یکسان‌بودن سهند و اسنوند وجود ندارد.

سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, :: 8:3 ::  نويسنده : علي
 
 

دژ بسطام

Bastam05.jpg
 

دژ بسطام، دژ بسطام در جوار روستای بسطام در شهرستان خوی واقع شده‌است و توسط روسای دوم (۶۴۵-۶۸۵ پیش از میلاد) ساخته شده و یکی از مهم‌ترین شهرهای اورارتویی زمانی خود بوده‌است. این قلعه با سلطه قوم ماد بر این منطقه به‌صورت متروک مانده‌است و فقط در دوران قرون وسطی (هم‌زمان با دوره مغول) توسط گروهی از مسیحیان مورد سکونت قرار گرفته که از آنها نقش صلیبهایی روی صخره‌ها باقی مانده‌است.

آثار دوره اورارتویی شامل: ساختمان شرقی، محله مسکونی، قلعه، آثار پشت دژ و کانال آبرسانی است. کاوشهای باستانی نشان می‌دهد که این قلعه طی ۵۰ سال و در سه مرحله ساخته شده و دارای معبد، بازار، و مقر حکومتی، برج، بارو، دروازه و راه‌های مخفی خروج مخصوص به خود بوده‌است. قلعه دارای دیوارهای مستحکم سنگی است که روی صخره‌ای بلند، مشرف به شدت و دره‌ای بزرگ قرار دارد. سه اشکوب (طبق) با کارکردهای مختلف است:

  • اشکوب تحتانی مشتمل بر دروازه، مهمانسرا، اصطبل و قرارگاه سربازان
  • اشکوب میانی که معبدی است با اطاقهای متعدد
  • اشکوب فوقانی که اوج هنر معماری اورارتویی است و دارای سکونت گاه، مقر فرماندهی و راه‌های خروجی به بیرون از قلعه می‌باشد.
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, :: 8:1 ::  نويسنده : علي
 
 

قلعه پشتاب 

IMG 0080 resize.jpg
 
Peshto87-2-6 (19) resize.jpg
 

قلعه پشتاب (پیشتو، پشتو و پیشتاب هم نامیده‌شده) یکی از دژهای کهن در شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی ایران است.

این قلعه در نزدیکی دهی به همین نام از دهات دهستان یافت بخش هوراند و در فاصله‌ای نه چندان دور از راه هوراند بر بالای یک کوه صخره‌ای قرار گرفته و آثاری چون پلکان و اتاقک‌های کنده شده بر سنگ از بقایای آن است.

این قلعه بر روی یکی از کوه‌های بلند به نام هشت‌سر در ۱۲ کیلومتری هوراند و ۵۰ کیلومتری شمال شرقی اهر واقع شده‌است.

این قلعه تنها یک راه باریک برای ورود دارد و در سه سمت دیگر آن پرتگاه‌های مخوفی دیده می‌شود که قلعه را نفوذ ناپذیر ساخته‌است. دیرینگی آن به دوره‌های اشکانی و ساسانی می‌رسد.

از محل این دژ، قلعه قهقهه و درهٔ رود قره سو که از پای آن می‌گذرد دیده می‌شود.

غالب دژهای منطقهٔ ارسباران از یک‌دیگر قابل رویت هستند و احتمالاً این دژها در ادواری و از جمله دورهٔ جنبش خرمدینان آذربایجان که به احتمال قوی در تصرف آنان بوده‌اند به واسطهٔ علایم آتش‌های شبانه با همدیگر ارتباط پیدا می‌کردند.

سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, :: 7:55 ::  نويسنده : علي
 
 

دژ قهقهه

با قلعه قهقه اشتباه نشود


دژ قهقهه در ۸۵ کیلومتری شمال شرقی شهرستان مشکین شهر در استان اردبیل قرار دارد. این دژ به دلیل اینکه محل زندانی شدن افراد سیاسی مهمی - مانند شاهزادگان صفوی - در زمان گذشته بوده‌است در تاریخ شهرت بسیاری دارد.


 

موقعیت دژ

این قلعه در تپه سنگی به ارتفاع تقریبی ۱۰۰۰ هزار متر از زمین‌های اطراف قرار داشته و اطراف آن را با حصار مستحکم و غیر قابل نفوذ احداث نموده‌اند که با گذشت سالیان دراز هم اکنون نیز ورود به آن تقریباً غیر ممکن بوده و فقط در شرایط جوی مناسب امکان‌پذیر است سطح قلعه حدود ۵ هکتار (۱۰۰×۵۰۰) و اختلاف سطح در سطح فوقانی قلعه کمتر از ۳۰ متر است.

تنها راه استحصال آب در این دژ جمع آب‌های سطحی حاصل از آب باران و بارش برف است که دژبانان و یا ساکنان برای اندوختن آب حفره‌هایی در دل سنگ کنده‌اند که از آن جمله تعداد چهار مخزن به قطر ۵ متر و به عمق متر در قسمت شمال شرقی و تعداد ۱۱ آب انبار به ابعاد ۵۰×۱۰×۲٫۵در قسمت غربی قلعه از آن جمله‌اند.

بلندترین بخش دژ قسمت جنوبی آن است. آثاری در این قسمت دیده می‌شود که حکایت از وجود یک ساختمان ۲۲×۲۴ متری دارد که هم اکنون با خاک یکسان شده‌ و به احتمال قوی جایگاه نگهبانان بوده‌است؛ چرا که این قسمت به طور کامل به قلعه و دره‌های همجوار اشراف دارد. این ساختمان با ملات گچ آهگ و آجر ساخته شده بوده‌است.

این دژ شامل سه دیوار یا سه حصار متداخل است و حصار چهارم به عنوان زندان از آن استفاده می‌شده است. تنها مسیر صعود به قلعه از مسیر شمال شرقی است که پس از حدود یک ساعت پیمایش مسیر می‌توان به ورودی قلعه رسید. این ورودی، راهرویی با طاق جناقی است که از سنگ و آجر ساخته شده و از آن به محوطهٔ قلعه راه وجود دارد. زندان دژ در منتها الیه قسمت شرقی قلعه واقع شده و راه ورودی آن حفره‌ای طبیعی است که در دل تخته سنگی عظیم و قطور وجود دارد و با قراردادن سنگی دیگر در مقابل آن، همچون در، زندان را محصور می‌کردند.

دژ قهقهه در زمان صفویان

قلعه قهقهه با وجود امکانات طبیعی و اندکی تغییر به دست بشر، دژی مستحکم و دست نیافتنی و محلی امن جهت نگهداری خزاین و جواهرات سلطنتی و شورشیان خطرناک و زندانیان سیاسی بوده‌است. اسکندر بیگ مولف کتاب عالم آرای عباسی می‌نویسد: «قهقهه قلعه‌ای عالی است واقع در قراجه داغ بر فراز قله کوه سنگی است که ساکنین آن با قلعه فلک‌الافلاک و نگهبانان آن با شب‌زنده‌داران فلک الافلاک همرازند».

همچنین محمد یوسف واله اصفهانی مولف کتاب خلد برین چنین می‌نویسد: «نسیم سبک خیز را مجال عبور از حوالی قلعه قهقهه نیست».

زندانیان دژ قهقهه

مهمترین زندانی قلعه فوق اسماعیل میرزا فرزند شاه تهماسب یکم صفوی است یا به عبارت دیگر شاه اسماعیل دوم دومین پسر ارشد شاه تهماسب یکم سلطان قزلباش‌ها است. وی مردی شجاع جنگجو و تیغ‌زن بی‌دریغ بود و به علت زیاده‌روی در امورات پدری و گردن ندادن به فرامین پدر دستگیر و در قلعه قهقهه به مدت ۱۹ سال و ۶ ماه و ۲۱ روز و تا مرگ پدر در زندان مخوف دوام آورد و سرآنجام با گردش دوران پا به قدرت نهاد و بسیاری از کسان و خویشان را که در این مدت پادرمیانی نکرده بودند از دم تیغ گذراند.

از دیگر زندانیان مشهور دژ، خان احمد گیلانی والی گیلان بود که در سال ۹۷۵ ق. بر اثر شورش دستگیر و در زندان قهقهه زندانی شد ولی چون والی گیلان بود شعری سروده و تسلیم شاه تهماسب کرد.

از گردش چرخ واژگون می‌گریم   و از جور زمانه بین که چون می‌گریم
با قد خمیده چون صراحی شب و روز   در قهقهه‌ام و لیک خون می‌گریم


و در جواب یکی از ادبای دربار می‌نویسد:

آن روز که کارت همگی قهقهه بود   با رای تو رای سلطنت صد مهه بود
امروز در این قهقهه با گریه بساز   کان قهقهه را نتیجه این قهقهه بود


در سال ۹۲۲ هجری قمری امیرخان ترکمان حاکم تبریز که به سلطان محمد صفوی شوریده بود دستگیر و در زندان قهقهه زندانی شد و پادشاه صفوی آخرین خواستهٔ او را اجابت کرده و معشوقه‌اش بی نظیر را همراه وی روانه زندان کرد و تا واپسین لحظات عمر را در آن زندان سپری کرد.- مراد پاشای رومی و احمد پاشا دو تن از سرداران نظامی عثمانی از دیگر زندانیان قلعه قهقهه می‌باشند.

همچنین در سال ۹۴۰ خ. (۹۶۹ ق.) سام میرزا از شاه تهماسب یکم خواست که او را به خراسان بفرستد. شاه نیز موافقت کرد. اما بعد به تحریک مغرضان پشیمان شد و سام میرزا را با دو پسر خردسالش به دژ قهقهه فرستاد. سرانجام در سال ۹۴۵ (۹۷۴ ق.) به دستور شاه تهماسب، سام میرزا و پسرانش را به همراه پسران القاس میرزا که در آن دژ بودند، به قتل رساندند.

در سال ۱۰۱۸ هجری قمری در ۲۴ سال سلطنت شاه عباس زندانیان زندان با استفاده از فرصت، نگهبان را کشته و زندان را به تصرف خود در آورده و این زندانیان که بیشتر از کردها و عثمانی‌ها بودند و بزرگ آنها مصطفی پاشا و احمد پاشا و کورحسن بودند به مدت دو ماه زندان را در تصرف خود داشتند تا با میانجیگری خواجه مقصود علی با اعلام عفو و وعده، شورش را خوابانید و قلعه را به تصرف خود درآورد.

سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, :: 7:52 ::  نويسنده : علي
 
 

قلعه ضحاک آذربایجان

قلعه ضحاک هشترود
Zahhak castle stucco 2.JPG
اطلاعات کلی
نام قلعه ضحاک هشترود
کشور Flag of Iran.svg ایران
استان استان آذربایجان شرقی
شهرستان شهرستان هشترود
اطلاعات اثر
کاربری قلعه
دیرینگی دوره اشکانیان
دورهٔ ساخت اثر دوره اشکانیان، دوره ساسانیان، دوران‌های تاریخی پس از اسلام
اطلاعات ثبتی
شمارهٔ ثبت ۲۲۵۴۴
تاریخ ثبت ملی ۲۷ اسفند ۱۳۸۶

قلعه ضحاک در۲۰کیلومتری جنوب شرقی شهرستان هشترود در استان آذربایجان شرقی در ایران واقع شده‌است.

این دژ تاریخی، احتمالاً بازمانده‌ای از دوران اشکانیان، یا معبدی زردشتی و یا محلی برای پادگان نظامی محلی بوده‌است.  طاق این دژ، در کنار آثار به جا مانده در تپه میل ورامین، از نمونه‌های معماری روزگار اشکانی است که سپس‌تر به شکلی کامل‌تر و شکوهمندتر در طراحی ایوان خسرو در تیسفون دیده می‌شود.

نگارخانه

مهمترين اين نگاره‌ها، شاهينی است كه پنجه بر پشت گاو زده و بسيار شبيه به ميترا در آيين مهر است. این نگاره در یک فضای ۱۲۱ متر مربعی به دست آمده است و در کنار آن نگاره‌های دیگری همچون یک سرباز پارتی، سر چند شیر در حال غرش، تصویر یک ایزدبانو، تصویر یک مرد در درون گل نیلوفر یا پرتوهای خورشید، به دست آمده است.

شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, :: 9:9 ::  نويسنده : علي
رودخانهٔ ارس
رود ارس، منطقهٔ مرزی پلدشت
رود ارس، منطقهٔ مرزی پلدشت
سرچشمه ارزروم, ترکیه
ریزشگاه رود کورا
طول ۱۰۷۲ کیلومتر

اَرَس(در ترکی آذربایجانی:آراز - در زبان ارمنی:آراکس، Արաքս) نام رودخانه‌ای نسبتاً پرآب و خروشان است که از منطقه آرپا چای در آناتولی ترکیه سرچشمه گرفته، از مرز ترکیه نخجوان جلفا و ارمنستان گذشته و پس از گذر از مرز ایران و جمهوری آذربایجان وارد جمهوری آذربایجان گشته و به رودخانه کورا می‌ریزد.

رودخانه ارس در سال ۱۸۱۳ میلادی در پی عهدنامه ترکمنچای به عنوان مرز ایران و روسیه برگزیده شد و تمامی مناطق شمال این رود از ایران جدا و به خاک روسیه افزوده شد.

بعدها ایران و اتحاد شوروی با هم سدی در ناحیه پلدشت به نام سد

بر روی ارس تا کنون پنج پل ساخته شده‌است که عبارتنداز: پل آهن جلفا، شوسه جلفا، پل پلدشت در شهرستان ماکو، پل خدا آفرین در قره داغ، پل نوردوز در مرز ارمنستان.

جزیره‌های ارس

در بستر رودخانهٔ ارس ۸۰۵ جزیرهٔ کوچک و بزرگ خالی از سکنه وجود دارد که به زبان محلی به آن «شام» می‌گویند. بر پایهٔ قرارداد مرزی، ۴۲۷ جزیره به ایران و ۳۸۲ جزیره به شوروی (و اکنون به جمهوری آذربایجان) تعلق دارند. این جزیره‌ها تنها برای چرای حیوانات پیرامون رودخانه قابل استفاده‌اند.

بیشتر این جزیره‌ها با نام‌های شماره‌گذاری شده نامیده می‌شود و برخی جزیره‌ها نیز دارای نام هستند از جمله: خُرامه، بویدوز، پیرواتلر، قره‌قباح و کثیری. چند جزیرهٔ نام‌برده دارای چراگاه‌های خوبی هستند.

در تعیین مالکیت جزیره‌های ارس میان هیأت‌های مرزبندی ایران و شوروی مقرر شده‌بود تا خط مرزی از میان رود ارس بگذرد و اگر در محلی چند شاخه از رود وجود داشته‌باشد میانهٔ شاخهٔ عمده‌تر خط مرزی شود. در تاریخ ۶ مهرماه ۱۳۳۴ یعنی زمانی که مالکیت جزیرهٔ نزدیک به پاسگاه عباسی تعیین می‌شد بر سر این که شاخهٔ عمدهٔ رود در این محل کدام است میان هیأت شوروی و ایران مشاجره‌ای درگرفت. یکی از افسران ایرانی به نام ستوان یکم نورالله کثیری نقشه‌بردار لشکر تبریز، برای اثبات این که شاخه‌ای که به سود ایران بود عمیق‌تر و بنابرین شاخهٔ عمده‌است با اسب خود بی‌باکانه به آب زد. وی و اسبش در زیر امواج ناپدید شدند ولی یکی از مرزبانان ایرانی به نام صمد مدداقلی توانست افسر ایرانی را نجات دهد. اعضای هیأت روس با دیدن این صحنه، مالکیت ایران بر جزیرهٔ ۱۳۰ در این شاخه از رود را پذیرفتند. جزیرهٔ ۱۳۰ بعداً با تصویب مقامات عالی ایران جزیرهٔ کثیری نام گرفت و به ستوان یکم نورالله کثیری پاداش و نشان افتخار داده‌شد. در دوران جنگ سرد، برخی از ایرانیان کمونیست از طریق این رودخانه به اتحاد جماهیر شوروی فرار کردند. همچنین صمد بهرنگی، نویسندهٔ ایرانی کتاب‌های کودکان در این رودخانه غرق شد.

شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, :: 8:1 ::  نويسنده : علي
 
 

سبلان 

سبلان
Sab dalj1.JPG
جغرافیا
ارتفاع ۴۸۱۱ متر
مکان ۲۵ کیلومتری جنوب شرقی
مشگین‌شهر، استان اردبیل، ایران
زمین‌شناسی
گونه آتشفشانی مطبق
آخرین فوران ناآشکار، احتمالاً دوران هولوسن
مسیر شابیل، مشکین شهر

سبلان (تلفظ نام در ترکی آذربایجانی: ساوالان، در تالشی: سفلون)، از کوه‌های مرتفع ایران است که در شمال غرب این کشور و در استان اردبیل قرار دارد. سبلان سومین قله بلند ایران (پس از دماوند و علم‌کوه) و یک کوه آتشفشانی غیرفعال است. ارتفاع قله این کوه ۴۸۱۱ متر است و در بالای قله آن دریاچه کوچکی قرار دارد. سبلان به خاطر آبگرم‌های طبیعی دامنه کوه، طبیعت تابستانی زیبا و پیست اسکی آلوارس مورد توجه گردشگران است.

جغرافیا

 
دریاچه دهانه سبلان
 
دریاچه دهانه سبلان

کوه سبلان در ۲۵ کیلومتری جنوب شرقی مشگین‌شهر واقع است. این کوه در طول جغرافیایی ۴۷ درجه و ۵۰ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۸ درجه و ۱۷ دقیقه شمالی قرار گرفته‌است. برای این کوه عظیم ۶۰ کیلومتر طول و ۴۵ کیلومتر پهنا تخمین می‌زنند و سطحی که به وسیله آن در آذربایجان قرار گرفته نزدیک به ۶۰۰۰ کیلومتر مربع است.

کوهستان سبلان به طور کلی سه قله معروف دارد، قله بزرگ آن به سلطان مشهور است و دو قله دیگر آن به هرم و کسری مشهورند. کوه سبلان از مجموعه‌ای از ارتفاعات متعدد تشکیل شده که به موازات ارسباران ولی اندکی در شرق آن کشیده شده‌است. امتداد آن شرقی–غربی است و از شرق و شمال و جنوب کوهی به نام قوشه داغ آنرا به رشته کوه ارسباران متصل می‌کند. در جنوب آن کوه بزقوش، که از سمت جنوب غربی به کوهستان سهند مربوط است، کشیده شده‌است.

قسمت شرقی کوه سبلان به قله آتشفشان سبلان که در بلندای ۴۸۱۱ متری قرار دارد، منتهی می‌شود. تمام قله‌های سبلان در همهٔ ایام سال پوشیده از یخ و برف‌های دائمی هستند.

در جبهه غربی قله سلطان و در کنار جانپناه، سنگی به شکل عقاب به نام قارتال (در ترکی آذربایجانی به معنی عقاب) قراردارد که در طول زمان به نماد سبلان تبدیل شده‌است.این قطعه سنگ به شکل عقابی است که نشسته و سر را به سوی شرق چرخانده‌است.

نام

سبلان در میان ترک زبانان محلی ایران "ساوالان" و در میان تالشی ها "سَوَلون" خوانده می شود. درباره ریشه این واژه، دو نظریه مطرح است: نخست آنکه برخی معتقدند نام این کوه ریشه در زبان ترکی دارد؛ بدین ترتیب که نام ساوالان از دو بخش «ساو» و «آلان» تشکیل شده‌است که به ترتیب به معنای «صدا» «پیام» یا «وحی»، و «گیرنده» است؛ بدین سان، «ساوالان» به معنی «گیرنده پیام» یا«گیرنده وحی» خواهد بود. و اين می تواند به خاطر روايت گوشه نشينی سی ساله زرتشت در اين کوه باشد.


اما روایت دیگر، مربوط به معنای تالشی و گیلکی سَوَلون است. در زبان گیلکی "سَه" یعنی بالا، "وَ" یعنی برف و "لون" یعنی لانه. بنابراین سَوَلون را می توان "آشیانه بلند برف" دانست.

کوهنوردی

 
دریاچه بالای قله سبلان، تیم کوهنوردی از ایران و صربستان

صعود به قله سبلان از جبهه اصلی (شمالی) ساده بوده و کوهنوردان معمولی به راحتی صعود تابستانه را در چند ساعت (صبح تا ظهر) انجام می‌دهند. جبهه جنوبی سخت‌ترین راه صعود به این قله می‌باشد که از سنگ‌های بزرگ تشکیل شده‌است. پیست اسکی آلوارس که یکی از مجهزترین پیست‌های اسکی ایران است در این مسیر قرار دارد.

ثبت در فهرست آثار طبیعی ملی

قله سبلان به شماره ۱۹۴۹۶/۱۲ در فهرست آثار طبیعی ملی کشور به ثبت رسیده و سند مالیکت آن از ارتفاع بالای سه هزار و ۶۰۰ متری قله سبلان به وسعت شش هزار و ۲۰۰ هکتار به نام سازمان حفاظت محیط زیست صادر شده‌است.

دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, :: 11:39 ::  نويسنده : علي
 
 

کوراوغلو

 
مجسمه کوراوغلو نخجوان جمهوری آذربایجان

کوراوغلو (به ترکی آذربایجانی: Koroğlu) قهرمان حماسی مشترک میان اهالی آذربایجان و ترکمن است.

باعث این قیام مهتری سالخورده به نام علی ملقب به علی کیشی است. وی پسری موسوم به روشن (کوراوغلو) دارد و خود، مهتر خان بزرگ و حشم‌داری است به نام حسن خان. روایت کوراوغلی در جغرافیای وسیعی از قفقاز، ایران، افغانستان، آسیای مرکزی و برخی نقاط دیگر گسترده‌است. در این جغرافیای وسیع، روایت کوراوغلی در قالب نمونه‌های آذربایجانی، قفقازی، آناتولی، ارمنی، گرجی، ازبکی، ترکمنی، خراسانی، قشقایی و حتی توبولها یا گروههای تاتار در سیبری سروده شده‌است.

وجه تسمیهٔ کوراوغلو

حسن خان بر سر اتفاقی بسیار جزئی که آن را توهینی سخت نسبت به خود تلقی می‌کند، دستور می‌دهد چشمان علی کیشی مهتر خود را درآورند و وی را کور کنند. پس از این واقعهٔ تلخ، روشن پسر علی کیشی لقب کوراوغلو به خود می‌گیرد. کوراوغلو به ترکی یعنی کورزاده یا پسر مرد کور. برخی دیگر وجه تسمیهٔ آن را به گووراوغلو یعنی زادهٔ پهلوان جنگجو می‌دانند. همچنانکه کوراوغلی در زبان ترکمنی، گوراوغلو تلفظ می‌شود.

سرآغاز قیام

علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانه‌ای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان می‌گریزد و پس از عبور از سرزمین‌های بسیار، سرانجام در چنلی بئل (به معنی گردنهٔ مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سخت‌گذر با راههای پیچا پیچ، مسکن می‌گزیند (هم اکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسب‌ها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش می‌دهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین آب تنی می‌کند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده می‌شود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتاده‌است، شمشیری برای پسر خود سفارش می‌دهد و بعد از اینکه همهٔ سفارشها و وصایایش را می‌گذارد، می‌میرد.

روشن او را در همان قوشابولاق به خاک می‌سپارد و به‌تدریج آوازهٔ هنرش از کوهستانها می‌گذرد و در روستاها و شهرها به گوش همگان می‌رسد.

دو کره اسب، همان اسبهای بادپای مشهور او می‌شوند، با نامهای قیرآت و بزآت[دورآت؟].

عاشق جنون، اوایل کار به کوراوغلو می‌پیوندد به تبلیغ افکار بلند و دموکرات کوراوغلو و چنلی‌بئل می‌پردازد و راهنمای شوریدگان و عاصیان به کوهستان می‌شود.

کوراوغلو سرانجام پس از کشمکشهای فراوان موفق می‌شود حسن خان را به چنلی بئل آورده و به آخور ببندد و بدین ترتیب انتقام پدرش را بستاند.

منابع

دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, :: 11:20 ::  نويسنده : علي
 
 

ساری گلین

ساری گلین (به ترکی آذربایجانی: Sarı gəlin) (به ارمنی: Sari Aghjik) (از لحاظ لغوی در ترکی آذربایجانی یعنی عروس زرد یا عروس موطلایی که در افسانه‌های آذربایجان اشاره به خورشید است) یکی از تصنیف‌های فولکلور آذربایجان و ارمنستان است.

تاریخچه ساری گلین

یافته های باستان شناختی در سال ۱۳۷۶ از منطقه سؤنگؤن در شهرستان ورزقان، استان آذربایجان شرقی، قدمت این رقص باستانی را به هزاره های قبل از میلاد می برد. بنا به تفسیر محقق برجسته اساطیر و هنر آذربایجان، میرعلی سیدسلامت، این رقص مراسم آزاد کردن خورشید از اسارت است (سیدسلامت ۱۳۸۲). همچنانکه در تصویر سنگ نگاره دیده می شود، انسانی در سمت چپ دستی بر شانه به نشانه ایثار و اهریمنی در سمت راست خورشیدِ اسیر را در دست دارد. رقص ساری گلین، رقص مبارزه برای رهایی خورشیدی است که اهریمن آن را به اسارت برده است. انسانی که برای رهایی آن آمده، چنان شیفته خورشید است که حاضر به فدای جان خویش در راه رهایی آن است. هنر آذربایجان در انواع خود این اندیشه رهایی بخشی به دیگری را بازنمود می سازد: هنر صخره ای با نگاره رقص ساری گلین، هنر موسیقی با آهنگ ساری گلین، هنر رقص با رقص ساری گلین، هنر گلیم بافی با طرح های خورشید اسیر. (اصغر ایزدی جیران) بنابراین می توان گفت هنر آذربایجان، هنر رهایی بخش است. آزادی نتیجه این هنر رهایی بخش است. آزادی ای که خود مبنای کنش هنری است. ترانه ای مردمی که بر ساکنین منطقه آذربایجان تداعی گر هنر رهایی بخشی است که از ایثار به رهایی می انجامد

خوانندگان مشهور

شعر و متن آهنگ ترکی آذربایجانی

ساچین اوجون هؤرمزلر؛

گولو سولو (قونچا) درمزلر

ساری گلین

بوسئودا نه سئودادیر ؟

سنی منه وئرمزلر

نئیلیم آمان، آمان

ساری گلین

بو دره نین اوزونو،

چوبان قایتار قوزونو،

نة اوْلا بیر گون گؤرم

نازلی یاریمین اؤزؤنو

نئیلیم آمان، آمان

ساری گلین

عاشیق ائللر آیریسی،

شانا تئللر آیریسی،

آیریسی بیر گونونه دؤزمزدیم؛

اوْلدوم ایللر آیریسی

نئیلیم آمان، آمان

ساری گلین

دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, :: 10:23 ::  نويسنده : علي
 
 

اغوز

اوغوز مردم اوغوز از اقوام ترک‌تبار و مسلمان هستند. اوغوز به قبایل ترکان اوغز (غز) اطلاق می‌شود.

مهاجرت

ایل‌های ترک اوغوز آسیای مرکزی از طریق فلات ایران در عصرهای متفاوتی به آذربایجان و آناتولی مهاجرت کردند. این مهاجرت‌ها که پیش از سلجوقیان آغاز شده بود تا پس از حمله مغول ادامه داشت.

همبستگی اوغوزها با سایر اقوام ترک

درباره ٔ همبستگی‌های زبانشناسی و نژادشناسی اوغوزها با سایر اقوام ترک عقاید مختلف است. در دائرةالمعارف اسلام درباره طوایف نه گانه اوغوز، چنین آمده: غز لغت تازی است که به قبیله ٔ ترکان اوغوز اطلاق می‌شود. ظاهراً قوم بزرگی که در قرن ششم همه ٔ قبایل ساکن چین تا دریای سیاه را به صورت امپراطوری واحدی از صحرانشینان درآورد، بدین نام خوانده شده‌است. این قوم از طوایف متعدد مرکب بوده‌اند که از جهت کثرت عدد خانواده و وسعت اراضی با یکدیگر اختلاف بسیار داشته‌اند و مهمترین این طوایف عبارت بودند از طوایف نه گانه اغوز (تغز اوغز): اغوز، اویرات، آرلاد، جلایر، تاتار، قنقرات، قیات، کرائیت و مغول.

نه قبیله اغوز

در نوشته‌های قرن هشتم اورخون هم از این قوم به نام تغز اوغوز (نُه اوغز) یاد شده‌است، بنابراین به نه قبیله اغوز، اویرات، آرلاد، جلایر، تاتار، قنقرات، قیات، کرائیت و مغول تقسیم می‌شدند. نخست این قبایل باج گزار و فرمانبردار پادشاهان چین شمالی بودند. اولین کس که توانست یوغ بندگی و فرمانبرداری را بشکند «یسوگای» (یسوگئی) پدر چنگیز رئیس طایفه ٔ قیات بود.{مدرک} وی نه تنها توانست عده‌ای از طوایف مغول را به اطاعت درآورد، بلکه بعضی از طوایف تاتار را در مشرق منهزم ساخت و در جنگهای طوائف کرائیت نیز شرکت کردو پادشاه آن قوم را در برابر دشمنانش تقویت نمود و با او طرح اتحاد و برادری ریخت. پسر بزرگتر یسوگای که «تموجین» نام داشت، یعنی «آهنین» بعد از مرگ پدر جانشین وی شد و بزودی کلیه ٔ قبایل مغول و تاتار را تحت اطاعت درآورد و حتی بر قبایل مسیحی کرائیت نیز غلبه یافت و به «چنگیزخان» مشهور گردید. چنگیز در حدود ۶۰۰ هَ. ق. قبایل عیسوی «نایمان» را منقاد خود کرد و در سال ۶۰۳ هَ. ق. قوم «قرقیز» و پس از آن طوایف «ایغور» را به اطاعت درآورد. بعدها همه این اقوام را بنابر تسمیه ٔ جزء بر کل ابتدا تاتار و سپس مغول نامیدند.{مدرک}

نقل مسلمانان از اغوز

آنچه نویسندگان مسلمان دوره‌های بعد درباره ٔ اوغوزخان و بیست و چهار قبیله ٔ اوغوز نقل کرده‌اند، از تاریخ غازانی است، بخصوص مورد تواریخ آل سلجوق، که مؤلف آن بلندپروازیهای خیالی چنگیزخان را از تاریخ غازانی گرفته و فقط اوغوزخان را به جای چنگیزخان نهاده، نمونه ٔ خوبی از این اقتباس است. یک دانشمند ترک که در اثر این تحریف دچار اشتباه شده نظر داده‌است که «مجموعه ٔ قوانین ترکان اوغوز» «مبنای یاسای معروف چنگیزخان» را برای ما به جای گذارده‌است. همچنین بین ترکمانان دریای خزر، اوزخان (به جای اوغوزخان) تا قرن نوزدهم میلادی به عنوان جد قومشان معروف بود.

زبانشناسی

از نظر زبان‌شناسی اُغوز یا شاخه جنوبی زبانهای ترکتبار، شامل زبانهای ترکمنی، ترکی استانبولی، آذربایجانی، ترکی افشار، کریم تاتار، قشقایی و ترکی خراسان می‌باشد.

منابع

درباره وبلاگ

با سلام و ادب خدمت شما سروران گرامي و عزيز . هدف من از ايجاد اين وبلاگ معرفي و شناساندن اصالت ريشه فرهنگ سنن بزرگان مشاهير و آثارباستاني شهر و روستاهاي اقوام متمدن آذري و ترك زبان مي باشد . ضمنآ بدون هيچ وابستگي به جناح و حزبي مديريت ميشود . خواهشمند است نظرات ارشادي خود را جهت هر چه بهتر شدن وبلاگتون ارائه فرمائيد . منتظرتون هستم . با سپاس
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1265
بازدید دیروز : 241
بازدید هفته : 1629
بازدید ماه : 3522
بازدید کل : 259074
تعداد مطالب : 1076
تعداد نظرات : 118
تعداد آنلاین : 1



ابزار نمایش عکس تصادفی