ياشاسين شاهين دژ
شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 12:30 ::  نويسنده : علي
 
 

قلعه دختر (باکو)

 
نمای بیرونی قلعه دختر باکو

قلعه دختر (به ترکی آذربایجانی: Qız Qalası) (به انگلیسی: Maiden Tower) از آثار دوره ساسانی در شهر باکو است.

این اثر تاریخی که با ۲۹،۵ متر طول، ۱۶ متر عرض، و ۶ طبقه که در دو محدوده زمانی قرن ۵ و ۶ میلادی (آغاز ساخت مرحله اول) و قرن ۱۲ (مرحله دوم) ساخته شده‌است در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده‌است.

این قلعه در روزگار کهن، نیایشگاه آناهیتا بوده و زرتشتیان برای زیارت به آن‌جا می‌رفته‌اند.

این قلعه در سال ۱۹۶۰ مرمت و در سال ۱۹۶۴ تبدیل به موزه گردید. سازمان یونسکو در سال ۲۰۰۰ این بنا را در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت نمود.

شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 12:12 ::  نويسنده : علي
 
 

پارک ملی قبوستان

سنگ‌نگاره‌های قبوستان
Ancient Azerbaijan 4.jpg
اطلاعات اثر
کشور جمهوری آذربایجان
نوع فرهنگی
معیار ثبت iii
شمارهٔ ثبت ۱۰۷۶
منطقه اروپا و آمریکای شمالی
   
تاریخچه
تاریخچهٔ ثبت ۲۰۰۷ (طی نشست سی و یکم)
* نام اظهارشده در فهرست میراث جهانی یونسکو
منطقهٔ بر پایهٔ دسته‌بندی یونسکو

پارک ملی قبوستان (به ترکی آذربایجانی: Qobustan Milli Parkı) با نام رسمی چشم‌انداز فرهنگی سنگ‌نگاره‌های قبوستان، منطقه‌ای تپه‌ای و کوهستانی در جنوب شرقی رشته‌کوه‌های قفقاز است که به‌طور عمده در حوضهٔ آبریز ، بین رودهای پیرساگات و سومگیت، در غرب قبوستان (در حدود ۶۴ کیلومتری جنوب غربی مرکز باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان) و در کرانه‌های غربی دریای خزر قرار دارد. دره‌هایی تنگ و عمیق که در زبان ترکی آذربایجانی قبو نامیده می‌شوند این منطقه را قطع می‌کنند و نام قبوستان نیز احتمالاً برگرفته از همین قبوهاست.

وجود سنگ‌نگاره‌های تاریخی، آثار باستانی، گل‌افشان‌ها و میراث جهانی یونسکو قرار گرفت. این سنگ‌نگاره‌ها به‌واسطهٔ کیفیت حجاری‌ها و نمایش مواردی همچون شکار، جانوران، گیاهان و سبک زندگی در دوران پیش از از تاریخ و نمایش توالی فرهنگی از آن دوران تا قرون وسطی به‌عنوان میراثی با اهمیت جهانی بسیار درنظر گرفته‌شدند.

باستان‌شناسی

ارزش باستان‌شناسی قبوستان در سال ۱۹۳۰ میلادی و به‌دنبال عزیمت مردانی برای استخراج شن از معدنی در این منطقه مشخص گردید. یکی از کارکنان معدن در میان سازندهای سنگی و تخته‌سنگی منطقه متوجهٔ حجاری‌هایی بر روی صخره‌ها شد و با اطلاع گروه آنها توانستند غارهای دست‌ساز بشر را نیز که درونشان نقاشی‌های بیشتری بود را بیابند.

در این منطقه بیش از ۶٬۰۰۰ حجاری متعلق به ۵٬۰۰۰ تا ۴۰٬۰۰۰ سال پیش بر روی صخره‌ها انجام‌شده‌است. همچنین بقایایی از غارهای مسکونی، سکونت‌گاه‌ها و گورها به‌دست آمده که نمایانگر حضور و استفادهٔ شدید انسان از این منطقه پس از آخرین عصر یخبندان تا قرون وسطی بوده است.

بیشتر این سنگ‌نگاره‌ها مردمانی بدوی، حیوانات، نبردها، رقص‌های آیینی، گاوبازی، قایق‌هایی با پاروزنان مسلح، جنگجویانی نیزه به‌دست، کاروان‌های شتر، خورشید و ستارگان را به‌تصویر کشیده‌اند. نمایش فعالیت‌های مرتبط با شکار و ماهیگیری در این سنگ‌نگاره‌ها نشانگر زمانی است که اب و هوای منطقه گرمتر و مرطوبتر از امروز بوده است.

سنگ‌نگاره‌های قبوستان از سال ۲۰۰۶ تا کنون بر پشت اسکناس‌های ۵ مناتی آذربایجان نقش بسته است.

محیط

قبوستان دارای آب و هوایی خشک و تاحدودی نیمه‌گرمسیری است و زمستان‌هایی معتدل و تابستان‌هایی بسیار خشک دارد. با اینحال وجود گیاهان وحشی نادر در این منطقه حکایت از آب و هوایی مرطوبتر و چشمه‌هایی با آب کافی در قبوستان در حدود ده‌ها هزار سال پیش دارد.

پوشش گیاهی منطقه همان خصوصیات گیاهان نواحی کویری و نیمه‌کویری را دارد و شامل بوته، خاراگوش و دیگر گیاهان دائمی مشابه می‌شود. ، ارس، گلابی وحشی، انجیر وحشی، ، پیچ امین‌الدوله و دیگر انواع درختان و بوته‌ها نیز در میان توده‌سنگ‌ها و صخره‌های منطقه روئیده‌اند.

بااینحال این منطقه در گذشته‌های دور از نظر گیاهی و جانوری غنی‌تر بوده و گله‌های عظیم گاو وحشی، بز، گوزن، ، خر، گراز وحشی و شیر، گرگ، گربه وحشی و پلنگ بودند در قبوستان می‌زیستند. اما پوشش جانوری منطقه در طی دهه‌های گذشته کاهش یافته و امروزه جانورانی همچون روباه، شغال، گرگ، خرگوش، گربه وحشی، و شماری مار و مارمولک در اینجا می‌زیند.

گل‌فشان‌ها

 

تقریباً در حدود ۴۰۰ گل‌فشان در آذربایجان و کرانه‌های آن در دریای مازندران وجود دارد که این میزان بیش از نیمی از کل گل‌فشان‌های جهان است. یکی از این گل‌فشان‌ها واقع در ۱۵ کیلومتری باکو در سال ۲۰۰۱ ناگهان شروع به بیرون‌دادن شعله‌هایی به ارتفاع ۱۵ متر نمود و اخبار جهان را به خودش اختصاص داد.

تصور بر آن است که که این گل‌ها خاصیت دارویی دارند و به‌همین‌دلیل بسیاری از توریست‌های محلی و بین‌المللی برای استفاده از این گل‌ها به این منطقه سفر می‌کنند.

به‌طور متوسط یک گل‌فشان هر ۲۰ سال یکبار یا بیشتر با نیرویی عظیم در قبوستان فوران کرده و علاوه بر ایجاد شعله‌هایی به ارتفاع صدها متر، چندین تن گل را نیز در محیط اطرافش می‌پراکند.

ظهور دین زرتشت در آذربایجان در حدود ۲۰۰۰ سال پیش نیز تقریباً مربوط به این پدیدهٔ زمین‌شناختی می‌شود و نام آذربایجان به‌معنای سرزمین آتش ابدی نیز برگرفته از تاریخ زرتشتی آن است.

شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 11:55 ::  نويسنده : علي
 
 

باکو

 

باکو
(به ترکی آذربایجانی: Bakı)
Baku
—  شهر  —
بالا: خلیج باکو , مرکز تجاری باکو , وسط: حیدر علی‌اف , تالار فیلارمونیک دولتی آذربایجان , پایین: قلعه دختر , خانه دولت , برج تلویزیونی باکو

مهر
 
 
کشور Flag of Azerbaijan.svg آذربایجان
دولت
   
مساحت
 - جمعاً ۲۶۰ کیلومترمربع
ارتفاع -۹۲ متر (-۳۰۲ فوت)
جمعیت (۲۰۰۹)
 - کل ۲٬۰۳۹٬۷۰۰
 - تراکم ۷٬۸۴۵/کیلومترمربع
منطقه زمانی AZT (یوتی‌سی ۴+)
 - تابستان (ساعت تابستانی) AZST (یوتی‌سی ۵+)
کد پستی AZ۱۰۰۰
پیش‌شماره تلفن ۱۲
وب‌گاه www.BakuCity.az
 

باکو (به ترکی آذربایجانی: Bakı )، پایتخت جمهوری آذربایجان، بزرگترین شهر و همچنین بزرگترین بندر این کشور است. این شهر بر ساحل غربی دریای خزر در شبه جزیره آب‌شوران قرار دارد و یکی از مناطق نفت‌خیز جهان می‌باشد. باکو پر جمعیت‌ترین شهر قفقاز است. وجود تعداد بسیاری از پارک‌های ساحلی و برگزاری برنامه‌های متعدد هنری از جمله موسیقی، تئاتر و اپرا جذبه خاصی به این شهر داده‌است.

بخش قدیمی شهر باکو (İçəri Şəhər ایچری شَهَر)، همراه با برج و حصار قلعه شهر به خوبی از سده‌های میانه بجا مانده و یکی از آثار ثبت شده در یونسکو به عنوان میراث فرهنگ جهانی است. جمعیت شهری در ابتدای سال ۲۰۰۹ حدود ۲٫۰۴ میلیون نفر برآورد شده است. در ابتدای سال ۲۰۰۳ بیش از ۱۵۳ هزار نفر از آوارگان داخلی (ناشی از جنگ قره باغ) و هچنین ۹۴ هزار نفر پناهنده خارجی در این شهر علاوه بر جمعیت اصلی وجود داشته اند.

در سال ۲۰۰۷ و در نشست وزرای فرهنگی اعضای سازمان کنفرانس اسلامی، باکو به عنوان پایتخت فرهنگ اسلامی برای سال ۲۰۰۹ اعلام شد. در سال ۲۰۰۰ بخش قدیمی باکو ((İçəri Şəhər ایچری شَهَر)) بعلاوه سرای شروانشاهان (به ترکی آذربایجانی، شیروانشاهلار سارایی) و قلعه دختر به عنوان میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده اند.

باکو دارای ۱۱ منطقه شهری (اداری) شامل عزیزبایف، بیناغدی، قاراداغ، نریمانف، نسیمی، نظامی، صبالی، صابونچی، ختایی، سوراخانی و یاسامال و نیز ۴۸ شهر می باشد. شهرهای بناشده در جزایر موجود در خلیج باکو و شهر صخره‌های نفتی یا نفت داشلاری که در دریا ساخته شده‌اند و خارج از باکو و در داخل دریای خزر قرار دارند جز این ۴۸ شهر می باشند.

تاریخچه

شهر قدیمی باکو
Копия dla baku.jpg
اطلاعات اثر
کشور AZE
نوع فرهنگی
معیار ثبت iv
شمارهٔ ثبت ۹۵۸
منطقه خاورمیانه-اروپای شرقی
تاریخچه
تاریخچهٔ ثبت ۲۰۰۰ (طی نشست نامشخص)
میراث در خطر؟ ۲۰۰۳-۲۰۰۹
* نام اظهارشده در فهرست میراث جهانی یونسکو
منطقهٔ بر پایهٔ دسته‌بندی یونسکو


اولین شواهد مستند مرتبط با باکو به قرن ششم میلادی برمی گردد]]. و از آنجا که از آن زمان اغلب بخشی از شاهنشاهی‌های ایرانی بوده‌است، پیوند تاریخی با آن ها دارد. پس از این که زمین لرزۀ بزرگی در قرن 12 میلادی شماخی پایتخت شروانشاهان را ویران نمود، آهسیتان اول باکو را به عنوان پایتخت جدید برگزید. در زمان ساسانیان حضور و نفوذ عنصر ایرانی در کرانه‌های اران از تالش و باکو تا دربند بسیار قوی و چشمگیر بود.


در دورۀ شروانشاهان، باکو بخشی از شروان بود. شروان مانند بقیۀ اران بخشی از سرزمین آذربایجان نبود. آذربایجان به منطقۀ جنوب رود ارس گفته می‌شد. با سلطه ترک‌های سلجوقی بر شروانشاهان در سدۀ یازده میلادی روند ترکی‌سازی زبان منطقه نیز آغاز شد. روندی که هنوز نیز در جنوب این منطقه (تالش) ادامه دارد. با این روند، مردم آسیانی‌زبان و ایرانی‌زبان منطقه به مرور زمان ترک‌زبان شدند. باکو پایتخت شیروانشاهان در سده‌های ۱۴ و ۱۵ میلادی بود و بعد بخشی از ایران صفوی شد.

حکومت عثمانی در قرن ۱۶ میلادی طی دوره‌ای کوتاه به قسمت اعظم قفقاز از جمله باکو حاکم بود. نادرشاه افشار توانست این قسمت از آران، گرجستان و منطقۀ ارمنستان فعلی را دوباره به ایران بازگرداند. در جنگ‌های ایران و روس در زمان فتح علی شاه این ناحیه بر اساس عهدنامۀ گلستان و ترکمان چای از ایران جدا و به دست روس‌ها افتاد و باکو در اواخر قرن نوزدهم و دهۀ اول قرن بیستم از بزرگ‌ ترین مناطق تولید نفت جهان بود.

جاذبه‌های توریستی

اشارات قدیمی

 
دام ساوت (ساختمان شوراها)

باکو یا بادکوبه، کرسی آران بر ساحل غربی دریای خزر قرار دارد. باکوی بزرگ مشتمل بر شبه جزیره آب‌شوران است، و دارای بندرگاهی بزرگ و چندین نهاد فرهنگی است. نامش در مآخذ اسلامی به صورت باکویه، با کوه نیز ضبط شده‌است.

 
قلعه دختر، از آثار ایرانی باکو از دورهٔ ساسانیان[۹].

اول بار در سدهٔ پنجم میلادی ذکر این شهر رفته‌است. مردم آن مانند بقیه مردم ایران آن روز زرتشتی بودند و برای آتش احترام قائل بودند. شعله‌های دائمی باکو که منبع آنها گازهائی بوده که از چاهها بیرون می‌آمده‌است بر سنت نیایش به آتش در منطقه تأثیر داشته و و شهر دارای آرامگاه‌های زردشتی بوده‌است. از جنبه‌های سیاسی مدتها تابع شروانشاهان بود، و پس از انقراض این دودمان (۹۵۷ هـ.ق) به تصرف صفویه در آمد. بعداً مدت کوتاهی تحت استیلای ترکان عثمانی بود (۱۵۸۳_۱۶۰۶ م)؛ دیگر بار به دست ایران افتاد و سرانجام در ۱۸۰۶ بتصرف روسیه در آمد؛ معاهده گلستان (۱۸۱۳)رسماً آن را به روسیه واگذاشت. صنایع نفت آن در اواخر قرن ۱۹ میلادی آغاز شد و باعث توسعه سریع آن شهر گردید. (مصاحب)

کتب و منابع قدیمی اسلامی به‌طور چکیده باکو را این‌گونه توصیف کرده‌اند (به نقل از لغت‌نامهٔ دهخدا):

باکو یا باکویه شهری است به عجم به شمال ایران در شبه جزیره آب‌شوران. این شهر را انوشیروان بنا کرد و دارای آتشکده معتبری بود و معادن نفت آنجا مشهور است. بزرگ‌ترین معدن نفت ایران‌زمین در باکویه واقع است و در آن آتش همیشه فروزان بوده‌ است. مردمش اگرچه ترک‌زبانند اما لغت مخصوص نیز دارند، حاصلش زعفران و نفت سیاه.

باکو در پیرامون جزیره الله‌اکبر واقع است.آبش قلیل و خوشگوار و هوایش به گرمی مایل و زمینش ریگزار است. از بناهای انوشیروان و حصارش از شاهان شیروان است. این محل در نزد زرتشتیان از زمان‌های بسیار قدیم سرزمینی مقدس شناخته شده‌است و امروز نیز (زمان تالیف قاموس‌الاعلام ترکی) جمعی از زرتشتیان در آن جا سکونت دارند. کاخی بزرگ از آثار زمان شاه عباس صفوی در آن‌جا هست.

اطراف بادکوبه دریاچه‌های نمکین زیاد دارد و بیست و پنج پارچه دیه در ناحیه بادکوبه می‌باشد. از ابنیه قدیمه که در آنجا ملاحظه می‌شود برجی است بسیار مرتفع که موسوم به برج دختر. در ۱۷۳۵ م./۱۱۴۸ ه'. ق. دولت ایران آن را از تصرف روس خارج و مسترد نمود و در ۱۸۰۵ یکباره بادکوبه بتصرف روس درآمد و آن جا را شهر نظامی و بندرگاه نمودند.

باکو از جمله شهرهایی است که بر طبق عهدنامه گلستان و سپس عهدنامه ترکمانچای (۱۲۲۸ ه'. ق.) بعد از شکست عباس میرزا نایب السلطنه در جنگ‌های ایران و روسیه، از ایران منتزع گردید و به روسیه سپرده شد. شهری است باحصانت و مستحکم، قلعه قدیمی از بنای ایرانیان در این شهر موجود است، بازار مسلمین در قلعه واقع شده‌است. لفظ باکو ماخوذ از کلمه بغ (خدا) است و برج دختر که در باکو است برجی مربوط به معبد آناهیتا بوده که در آن شهر وجود داشته و همچنین همه امکنه و ابنیه‌ای که بنام «دختر» شهرت یافته‌اند معابدی برای ناهید بوده‌اند. با آنکه در زبان مردمان خود آران و در کتابهای روسی و ترکی نام شهر «باکو» است. شکل بادکوبه گویا از زمان صفویه پیدا شده‌است.

شهرهای خواهرخوانده

شهر کشور از سال
داکار پرچم سنگال سنگال از ۱۹۶۷
ناپل پرچم ایتالیا ایتالیا از ۱۹۷۲
بصره پرچم عراق عراق از ۱۹۷۲
سارایوو Flag of Bosnia and Herzegovina.svg بوسنی و هرزگوین بوسنی هرزگوین از ۱۹۷۵
هیوستون پرچم ایالات متحده آمریکا آمریکا از ۱۹۷۶
بوردو پرچم فرانسه فرانسه از ۱۹۷۹
تبریز پرچم ایران ایران از ۱۹۸۰
ماینز پرچم آلمان آلمان از ۱۹۸۴
ازمیر پرچم ترکیه ترکیه از ۱۹۸۵
وونگ تائو پرچم ویتنام ویتنام از ۱۹۸۵
شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 11:31 ::  نويسنده : علي
 
 

جنگ قره‌باغ

جنگ قره‌باغ
زمان ۱۹۸۸-۱۹۹۴
مکان ارمنستان و آذربایجان
نتیجه پیروزی ارمنستان-استقلال قره‌باغ
جنگندگان
Flag of Nagorno-Karabakh.svg قره‌باغ
Flag of Armenia.svg ارمنستان
Flag of Azerbaijan.svg آذربایجان
Flag of Chechen Republic of Ichkeria.svg چچن
فرماندهان
Flag of Nagorno-Karabakh.svg ساموئل بابایان
Flag of Nagorno-Karabakh.svg مونته ملکنیان
Flag of Armenia.svgهمایاگ هارونیان
Flag of Armenia.svgوازگن سارکزیان
Flag of Armenia.svg آرکادی ترتاوسیان
Flag of Armenia.svg آناتولی زینویچ
Flag of Azerbaijan.svg اسکندر حمیدف
Flag of Azerbaijan.svg صورت حسین‌اف
Flag of Azerbaijan.svg رحیم قاضی‌اف
Flag of Chechen Republic of Ichkeria.svg شمیل باسایف
نیروها
۲۰٬۰۰۰ ۴۲٬۰۰۰
تلفات
۴٬۰۰۰ تا ۶٬۰۰۰ کشته
۲۵٬۰۰۰ زخمی
۱۱٬۰۰۰ تا ۱۶٬۰۰۰ کشته
۶۰٬۰۰۰ زخمی

جنگ قَرَه‌باغ (به ارمنی: Արցախյան ազատամարտ) (به ترکی آذربایجانی: Qarabağ müharibəsi) جنگی بود که از مارس ۱۹۹۴ در ناحیه قره‌باغ، واقع در جنوب شرقی جمهوری ارمنستان، بین اکثریت ارمنی ساکن با پشتیبانی ارمنستان و جمهوری آذربایجان رخ داد. با بالاگرفتن درگیری، هرکدام از طرفین سعی در پاکسازی قومی مناطق تحت تصرف خود از نژاد دیگر کردند. از این رو ۲۳۰٬۰۰۰ ارمنی ساکن آذربایجان و ۸۰۰٬۰۰۰ آذری مجبور به مهاجرت از ارمنستان و مناطق اشغالی جمهوری آذربایجان شدند.

مجلس خودمختار قره‌باغ رای به یکپارچگی با ارمنستان داد و با انجام یک همه‌پرسی مردم غالب ارمنی ساکن منطقه رای موافق دادند و این مسئله تصویب شد. در ۲۰ فوریه ۱۹۸۸ مجلس قره‌باغ رسماً یکپارچگی خود با ارمنستان را اعلام کرد. درحالیکه بر اساس قانون اساسی شوروی، تغییر مرزهای جمهوری‌ها بدون موافقت آنان غیرقانونی بود. بحبوحهٔ اصلی جنگ پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در اواخر زمستان سال ۱۹۹۲ آغاز شد. بلافاصله میانجیگری‌های بین‌المللی آغاز شد. جمهوری اسلامی ایران در این زمینه ابتکار عمل را در دست گرفت و مذاکرات مستقیمی را با طرفین درگیر انجام داد. اما هیچ یک از طرفین حاضر به تن دادن به رای هیئت میانجی نشد. ارتش ارمنستان در بهار ۱۹۹۳ بر مناطقی بیرون از قره‌باغ (بین قره‌باغ و ارمنستان) برتری یافت. در پایان جنگ در سال ۱۹۹۴، ارمنستان به‌جز قره‌باغ، ۹٪ از خاک آذربایجان را به تصرف در آورد. سازمان ملل در چهار قطعنامه ۸۲۲، ۸۵۳، ۸۷۴ و ۸۸۴ اشغالگری ارمنستان بر قره‌باغ را محکوم و خواستار رفع اشغال از اراضی آذربایجان شده است.

 

پیش‌زمینه

تاریخ اختلافات و نبردهای این منطقه طولانی و چندصدساله می‌باشد. اما با پایان یافتن جنگ جهانی اول و تسلیم شدن امپراطوری عثمانی و همچنین سقوط امپراطوری روسیه و زمامداری این کشور به دست بلشویک‌ها ابعاد فراگیرتر و جدی‌تری به خود گرفت. در این زمان بود که ارمنستان و آذربایجان استقلال خود را اعلام کردند. ولی اختلافاتی بر سر ۳ منطقه حائل دو کشور نوظهور وجود داشت:استان سیونیک، نخجوان و قره‌باغ. با بالا گرفتن کشمکش، ارمنستان تلاش ناموفقی را برای تصاحب این مناطق انجام داد.

با ورود ارتش بریتانیا به قفقاز جنوبی در پی پیروزی در جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۹، این مناطق تلویحاً به آذربایجان واگذار شد.

دو ماه بعد با ورود لشکر ۱۱ شوروی به منطقه قفقاز و شکل‌گیری که کشورهای ارمنستان و آذربایجان کنونی را نیز شامل می‌شد، قره‌باغ به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی واگذار شد. اما مخالفان کمونیست آذری این نظر با سرکردگی نریمان نریمانف توانستند چند سال بعد و در سال ۱۹۲۱ از سردی روابط ارمنیها با شوروی استفاده کرده و این منطقه را مجدداً به آذربایجان ملحق کنند. بعد از این واقعه ارمنستان چند دهه سعی کرد از طرق غیر نظامی این منطقه را بازپسگیرد که موفق به این کار نشد.

با روی کار آمدن میخائیل گورباچف در سال ۱۹۸۵، وی تصمیم گرفت با در پیش گرفتن دو سیاست، اوضاع نابسامان شوروی را بهبود ببخشد. این سیاستها که گلاسنوست و پروستریکا نام داشتند، موجب شد که ایالتهای اقماری ناراضی به این فکر افتند که زمینه برای در پیش گرفتن حرکت‌های استقلال طلبانه آنها فراهم شده است. مردم قره‌باغ از وضع تبعیض آمیز بین بومیان ارمنی و آذری گلایه داشتند. ترویج یکسویه فرهنگ آذری، جذب بهتر نیروهای آذری در ادارات دولتی و در نهایت رسیدگی نیروهای امدادی شوروی به زلزله زدگان منطقه اسپیتاک در اثر زلزله ۷ دسامبر ۱۹۸۸ و بی‌توجهی نیروهای امدادی به آسیب دیدگان ارمنی از جمله علل نارضایتی شناخته می‌شود. زمانی که اولین درگیریهای قومی در این منطقه نمایان شد، آذربایجان به عنوان یکی از ایالت‌های اتحاد جماهیر شوروی سعی در سرکوب این حرکت آزادی‌خواهانه داشت.

با مداخله نیروهای نظامی آذری و کشته شدن چند معترض، این احساس در میان ارمنیها فراگیر شد که نسل کشی دیگری بعد از نسل‌کشی ارامنه توسط ترکان عثمانی و علیه ارامنه در حال شروع شدن است. پس آنان نیز به جمع‌آوری سلاح و آموزش نیرو پرداختند. این اقدام پیشگیرانهٔ ارمنیها با فروپاشی شوروی، سرعتی چند برابر گرفت چرا که آنها انتظار ورود به این مخاصمه را می‌کشیدند.

شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 11:16 ::  نويسنده : علي
 
 

کشتار خوجالی

کشتار خوجالی
Xocalı soyqırımı
عاملان ارتش ارمنستان و نیروهای ۳۶۶ ارتش روسیه
مکان شهرخوجالی
زمان ۲۵ و ۲۶ فوریه سال۱۹۹۲
نتیجه مرگ ۶۱۳ نفر

پس از سقوط شهر خوجالی در طی جنگ قره‌باغ، کشتارغیرنظامیان آذربایجانی در این شهر توسط ارتش ارمنستان به همراهی نیروهای ۳۶۶ ارتش روسیه در ۲۵ و ۲۶ فوریه سال ۱۹۹۲ اتفاق افتاد. بر اساس آمارهای موجود از جمله آمار سازمان دفاع از حقوق بشر در این کشتار ۶۱۳ نفر از غیر نظامیان از جمله ۶۳ کودک جان خود را از دست دادند. این کشتار یکی از غم‌انگیزترین رخدادها در تاریخ مناقشه آذربایجان و ارمنستان بر سر قره‌باغ کوهستانی بود.

موقعیت شهر خوجالی

 
موقعیت شهر خوجالی

خوجالی نام شهر و بخشی در جمهوری آذربایجان است که اکنون در کنترل جدایی‌طلبان ارمنی قره‌باغ است. این شهر در ۱۴ کیلومتری شمال شرقی شهر خان‌کندی قره‌باغ و نزدیک کوه قره‌باغ واقع شده‌است. علاوه بر این، قرار داشتن خوجالی در راه آغدام- شوشی و برخورداری شهر از تنها فرودگاه قره‌باغ، حساسیت راهبردی شهر را بیشتر کرده بود. در این شهر علاوه بر بومیان، اهالی آذربایجانی خان‌کندی که از آن شهر رانده شده بودند و نیز ترک‌های فراری فرغانه نیز زندگی می‌کردند.دلیل حمله نیروهای مسلح ارمنستان به شهر خوجالی در موقعیت ژئواستراتژیک شهر ریشه دارد.بعد از این واقعه ارمنستان اعتراف کرد که یکی از اهداف اصلی این عملیات، نابود کردن «پایگاه خوجالی»، گشایش کانالی برای ارتباط قصبه عسگران و خان‌کندی و آزاد کردن تنها فرودگاه قره‌باغ از دست نیروهای آذربایجان بوده‌است.

محاصره و اشغال شهر

خوجالی از اکتبر سال ۱۹۹۱ در محاصره قرار داشت. ۳۰ اکتبر حرکت خودروها در شهر متوقف شد و بعد از منهدم کردن بالگردی که به مرگ ۴۰ نفر انجامید، این تنها وسیله حمل و نقل نیز از حرکت بازماند. روز ۲ ژانویه برق شهر قطع شد. خوجالی از نیمه دوم ماه فوریه توسط نیروهای ارمنی محاصره شد و هر روز مورد حملات توپخانه و سلاح‌های سنگین قرار می‌گرفت.

شب ۲۶ فوریه سال ۱۹۹۲ گروه‌های نظامی ارمنستان با کمک هنگ موتوری شماره ۳۶۶ اتحاد شوروی سابق به شهر خوجالی حمله کردند. شهر در ابتدا فقط از سه طرف توسط نیروهای ارمنستان محاصره شد و وقتی مردم راه گریز را از مسیر چهارم (مسیر عسگران) در پیش گرفتند، نیروهای ارمنستان نزدیک روستای نخجوانیک بر آن‌ها آتش گشودند. بعد از آن شهر از چهار طرف محاصره شد و آتش توپخانه و سلاح‌های سنگین بر شهر گشوده شد. زبانه‌های آتش خیلی زود تمام شهر را در بر گرفت و مدافعین شهر همراه با مردم غیرمسلح مجبور شدند خوجالی را ترک کنند. ساعت ۵ صبح ۲۶ فوریه، شهر به تصرف نیروهای ارمنی درآمد. مردم که مجبور بودند شهر را ترک کنند، به کوه‌ها و جنگل‌ها پناه بردند. نیروهای ارمنی باقی‌مانده ساکنین خوجالی را به قتل رساندند و زنان و دختران بسیاری را به اسارت گرفتند. تقریباً تمامی افرادی که به کوه‌ها و جنگل‌ها فرار کرده بودند، از شدت سرما جان باختند.

آمار کشتار

در نتیجه این عملیات نظامی ۶۱۳ نفر کشته، ۴۸۷ نفر معلول و ۱۲۷۵ نفر از افراد غیرمسلح، از جمله سالمندان، کودکان و زنان به اسارت نیروهای ارمنستان درآمدند. در این میان ۱۵۰ نفر مفقودالاثر شدند و تا به امروز نیز هیچ خبری از سرنوشت آنان در دست نیست. در میان ۶۱۳ قربانی خوجالی، ۱۰۶ نفر زن، ۶۳ نفر کودک و ۷۰ سالمند به چشم می‌خورد.

علیرغم آمار ذکر شده در بالا سازمان دیده بان حقوق بشرمعتقد است که این آمار ممکن است تا ۱۰۰۰ کشته نیز باشد.

 
 
بنای یادبود قربانیان کشتار خوجالی در شهر لنکران

اتهام به پان‌ترک ها

ایاز مطلب‌اف رئیس جمهوری سابق آذربایجان که به خاطر کشتار خوجالی مجبور به استعفا از این مقام شد حزب پان ترکیست جبهه خلق آذربایجان را به دست داشتن در این کشتار متهم کرده است وی در مصاحبه با روزنامه چکی نزاویسمایا گازتا در این باره می گوید :

  آنگونه که از سخنان غیر نظامیان فراری از خوجالی استنباط می شود ، تمام این قضیه برای ایجاد بهانه ای به منظور مجبور نمودن من به استعفاء طراحی شده بود . فکر نمی کنم که ارمنیان که رویه بسیار حساب شده ای در چنین موقعیت هایی دارند ، این فرصت را برای آذربایجانی ها فراهم کنند که اسنادی برای متهم نمودنشان به اقدامات نژادپرستانه به دست آورند . می توان دریافت که کسانی علاقه مند بودند تا تصاویر قربانیان خوجالی در جلسه شورای عالی ( مجلس) آذربایجان به نمایش در آید تا تقصیر این مسائل به گردن من انداخته شود . اگر من ( علنا ) اعلام کنم که متهمان از جناح مخالف( مخالفان دولت وقت جمهوری آذربایجان یعنی عمدتا حزب " جبهه خلق " به رهبری " ابوالفضل ایلچی بیگ " ، رییس جمهور بعدی آذربایجان ) هستند ، آن ها خواهند گفت که من قصد بی اعتبار نمودن آن ها را دارم .  

حجه السلام سید حسن عاملی امام جمعه اردبیل نیز در خطبه های نماز جمعه اردبیل به تاریخ هشتم اسفند ۱۳۸۹ گروه ارگنه کن و پانترک های آذربایجان را به دست داشتن در این کشتار متهم کرد و در این باره گفت :

  سازمان مخوف 'ارگنه كن ' كه سازمانی مخفی و با عضویت نیروها ی نظامی و ملی گراهای افراطی تركیه بود در این جنایت و محاصره و قتل عام شیعیان آذری در خوجالی نقش اساسی داشته است .  

او این کشتار را برنامه ریزی گروه های غرب گرا ، بشدت ملی گرا و ضد ایرانی جمهوری آذربایجان برای فروپاشی دولت ایاز مطلب‌اف رئیس جمهور وقت آذربایجان و قدرت گرفتن ابولفضل ایلچی بیگ که گرایشات پان ترکیستی داشت خواند.

جستارهای وابسته

شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 10:51 ::  نويسنده : علي
 
 

آشپزی آذربایجان

 
غذاهای سنتی آشپزی آذربایجان

آشپزی آذربایجان شامل آشپزی آذربایجان ایران، جمهوری آذربایجان، ترکمانهای عراق، ترکمانهای سوریه و مناطق آذربایجانی نشین ترکیه و داغستان و گرجستان می باشد که یکی از کامل‌ترین ترکیبات غذایی در جهان را شامل می‌شود.خورش‌ها و آش‌های آذربایجانی سرشار از مواد مغذی و مفید می‌باشند. آشپزی آذربایجان در آشپزی سایر ملل منطقه و ایران تاثیرات عمیقی گذاشته‌است، قورمه سبزی، قیمه، دلمه، کوفته تبریزی و...از غذاهای سنتی آذربایجان می‌باشد که به آشپزی دیگر ملل نیز راه یافته‌است.آشپزی آذربایجان از آشپزی سایر ملل نیز تاثیر پذیرفته و این تاثیر باعث تنوع در غذاهای آذربایجان گردیده‌است که از آن جمله میتوان به پیتزا، ماکارونی، لازانیا، املت و ... اشاره کرد.آذربایجانیها همچنین به تزئین غذاها و سفره‌های غذایشان اهمیت زیادی قایل هستند.

فهرست انواع خورش‌ها

  • قورمه سبزی:تهیه شده از: گوشت، لوبیا چشم بلبلی یا چیتی، جعفری، شنبلبله، تره، آبلیمو، لیمو عمانی، پیاز، رب، نمک، و روغن
  • قیمه:تهیه شده از: گوشت، لپه، لیمو عمانی، زردچوبه، سیب زمینی سرخ کرده، رب، آبلیمو، گوشت، نمک، و روغن
  • خورش هویج:تهیه شده از: هویج خلالی رنده شده، گوشت، آلوی خشک، رب، آبلیمو، نمک، زردچوبه، و روغن
  • خورش کدو: تهیه شده از کدو ورقه و سرخ شده و گوجه فرنگی و گوشت گوسفند، رب گوجه فرنگی و فلفل سبز و غوره و ادویه و روغن
  • خورش بادمجانتهیه شده از بادنجان پوست گرفته و سرخ شده و گوجه فرنگی و گوشت گوسفند، رب گوجه فرنگی و فلفل سبز و غوره و ادویه و روغن
  • خورش کنگر تهیه شده از کنگر سرخ شده و گوجه فرنگی و گوشت گوسفند، رب گوجه فرنگی و فلفل سبز و غوره و ادویه و روغن
  • خورش کرفس تهیه شده از کرفس خرد شده و سرخ شده و گوجه فرنگی و گوشت گوسفند، رب گوجه فرنگی و ادویه و روغن
  • خورش بامیه تهیه شده از بامیه تفت شده و گوجه فرنگی و گوشت گوسفند، رب گوجه فرنگی و عصاره تمرهندی و ادویه و روغن

کوکوها

  • کوکوی سبزی: تره، تخم مرغ، زرشک، نمک، زردچوبه و روغن
  • کوکوی سیب زمینی:سیب زمینی، تخم مرغ، زردچوبه، نمک و روغن
  • کوکوی گل محمدی:پودر گل محمدی، تخم مرغ، دارچین، شکر، آب و روغن
  • کوکوی لوبیا:لوبیا سبز، تخم مرغ، نخود فرنگی، نمک، زردچوبه و روغن
  • کوکوی ماکارونی:ماکارونی، تخم مرغ، گوشت، فلفل دلمه ای، قارچ، نمک، زردچوبه و روغن
  • کوکوی کدو:پوست کدو، تخم مرغ، نمک، زردچوبه و روغن
  • ایشلی کوکو:سیب زمینی، تخم مرغ، نمک، زعفران، گوشت چرخ کرده، زرشک قرمز، جعفری، سوسیس، کالباس، روغن
  • بزکلی کوکو:لوبیاسبز، هویج، سیب زمینی، پیاز، زرشک قرمز، خلال پسته و بادام، نمک، زعفران، ادویه ی پلو، تخم مرغ، گوشت چرخ کرده، آرد، روغن

فهرست انواع آش‌ها و شورباها و شیله‌ها

  • قوروتلو آش
  • آش ماست
  • آش گوجه فرنگی
  • آش اسفناج
  • تورشولو آش
  • آیران آشی
  • آش زغال اخته
  • اوماج آشی
  • داش کلم آشی
  • میوه آشی : رشته آش + کوفته قلقلی ریز با گوشت چرخ کرده +پیاز + نمک + فلفل +

قیسی زردآلو + آلو زرد + آلوچه + گوجه سبز + آلبالو + چغندر پوست کنده و خرد شده + نخود +

لوبیا + عدس + رب گوجه فرنگی + زردچوبه + پیاز + پیاز داغ + سرکه + کشک

  • سوغان شورباسی: پیاز+ آب(گوشت) + نمک + روغن+ نان
  • سوزو شورباسی: تره + آب (گوشت) + نمک + رب گوجه+ تخم مرغ + نان
  • اریک شورباسی: زرد آلو + روغن + آب + نان
  • خاما شورباسی: پیاز سرخ شده + لپه + برنج + سیب زمینی + تره + تخم مرغ + گوجه فرنگی +

ادویه + روغن + خامه

  • قورما شورباسی: روغن دم گوسفند + قورما + لپه +تره + برنج + سیب زمینی
  • مرجیمک شیله سی: عدس + پیاز + بلغور + نمک + نخود + آب(گوشت)

فهرست انواع سوپ‌ها

  • سوپ عدس
  • سوپ جو
  • سوپ رشته
  • آغ سوپ

فهرست انواع پلوها

  • لوبیه پیلو
  • مرجیمک پیلو
  • پاخلا پیلو
  • قوربه تی
  • قابلی
  • دوشه مه پیلو:گوشت راسته+ برنج+کره+پیاز+نمک+ادویه ی پلو+سماق+زعفران+گل محمدی خرد شده+سیب زمینی

برای ته دیگ

فهرست انواع خوراک‌ها

  • یئتیمچه :سیب زمینی + پیاز + رب گوجه + بادمجان + روغن + آب
  • تاس کباب : گوشت + گوجه فرنگی + باد مجان + روغن + آب + نمک + زردچوبه +کدو + هویج +

پیاز+ سیر

  • کله جوش : کشک + روغن + پیاز+ پودر نعناع + گردو خرد شده + نان
  • داش کلم بورانی سی
  • کوفته
  • بادئمجان دولماسی:بادمجان +روغن+گوشت چرخ کرده+برنج+پیاز سرخ کرده+رب گوجه فرنگی+آبلیمو+نمک و فلفل+سبزی دولمه
  • بیبر دولماسی
  • یاپراق دولماسی
  • کلم دولماسی
  • قارنی یارئغ
  • جئز بئز
  • ایسفناج(ایسپناخ)بورانی سی:اسفناج+ماست کیسه ای+روغن+سیر کوبیده شده+ تخم مرغ+گردو+نمک و فلفل
  • ایشکه نه:پیاز+تخم مرغ+روغن+زردچوبه+نمک و فلفل+قورما یا گوشت تفت داده شده+آب

فهرست انواع مرباها

  • مربای گل قند(گل محمدی)
  • مربای پسته
  • مربای بالنگ
  • مربای به
  • مربای هویج
  • مربای گیلاس
  • مربای آلبالو
  • مربای زرد آلو
  • مربای انجیر
  • مربای هندوانه
  • مربای کدو حلوایی
  • مربای لبو
  • مربای ترب

فهرست انواع ترشی‌ها

  • سو تورشوسو
  • گول کلم تورشوسو
  • حلله
  • بیبر تورشوسو
  • سوغان تورشوسو
  • قارا بادئمجان تورشوسو

فهرست انواع نوشیدنی‌ها

  • آیران: ماست + نمک + پودر گل محمدی + خیار + آب
  • شووه رن: خاکشیر + شکر + آب
  • گلین چایی:چای دم کرده+آب جوش+نبات

فهرست انواع چاشتها و میان وعده‌ها و دسرها

روغن حیوانی یا کره

  • دویمه نج(دویمانج): نان خشک(به ویژه نان اسکو) + روغن حیوانی یا کره آب شده +

مقداری آب داغ + پودر نعناع + گردو + کنجد

  • خشیل(خاشیل): روش اول : شیر + آرد + دوشاب + کره + زنجبیل، روش دوم : آرد گندم + روغن +

زردچوبه+ عسل + دارچین

  • قویماق : آرد + شکر + کره یا روغن حیوانی + گلاب + زعفران + زرد چوبه
  • سوتلو آش: شیر + برنج + گلاب + هل + شیره + مربا یا شکر
  • اوماج حالواسی : آرد + آب + روغن + شیره + شکر + هل + گلاب + زعفران
  • زنجفیل حالواسی: آرد+پودر شکر+روغن+زنجبیل+کاکائو
  • اریک الی قیساواسی:زردآلو و آلوی خشک + زعفران دم کرده + کره + شکر + خلال پسته، گردو، بادام
  • خورما قیساواسی: خرما + تخم مرغ + کره+ گردو
  • قایقاناق(قیقاناق): تخم مرغ + شیر + آرد + بیکینگ پودر + زعفران + روغن +

دارچین + پودر گل محمدی + پودر هل + پودر زنجبیل + شربت + مغز گردوی خرد شده +

پودر پسته یا پودر نارگیل

  • ساری شیله: برنج + شکر + روغن+ زعفران + گلاب + خلال بادام، خلال پسته
  • قاووت :آرد گندم بریان یا آرد نخودچی یا آرد عدس بوداده + تخم خربزه و هندوانه + شکر یا

کوبیده قند یا شیره

  • لب لبی : چغندر پخته
  • قورولو مکه : بلال بو داده
  • سمنی یا سومنی : گندم + آرد + آب
  • دیشلئق : گندم+ عدس + نخود + گوشت + آب (گوشت)+ نمک + زرد چوبه
  • فیرنی : شیر + آرد برنج + شکر + گلاب
  • پالدا : رشته‌های باریک نشاسته + آب + شکر + آب لیمو + رنگ شربت + عرق شاهسپرم
  • خیتاب : داغ تره سی + سوتلوجه + روغن حیوانی + نان لواش
  • قار شیره : برف + شیره انگور یا شیره توت
  • کشکول:شیر+شکر+زرده تخم مرغ+ژلاتین یا ژله میوه ای+بادام+گردو+موز+آناناس

فهرست انواع سالادها

  • سالاد میوه:سیب+پرتقال+نارنگی+موز+خیار+گوجه فرنگی+ماست+آبلیمو یا آبغوره
  • سالاد کلم:کلم سفید+کشمش+ماست یا سس+آبلیمو
  • سالادالویه:تخم مرغ پخته+مرغ پخته تکه تکه شده+هویج پخته نگینی+نخود فرنگی+کالباس+خیار شور+ماست یا سس
  • سالاد ماکارونی:ماکارونی آبکش شده+گوجه فرنگی+ذرت+کالباس+زیتون+ماست یا سس
  • سالاد خیار و گوجه:خیار+گوجه فرنگی+پیاز+آبلیمو یا آبغوره+نمک+ماست یا سس
  • سالاد کلم:کلم سفید+کلم قرمز(خوابانده شده در آبلیمو)+هویج+خیار+گوجه فرنگی+کاهو+زیتون+سس

فهرست انواع نانها و شیرینی ها

  • اسکو چوره یی
  • ماماغان چوره یی
  • نزیک
  • ایشلی کوکه
  • یاغلی کوکه
  • یوخا
  • اهری

فهرست انواع ماستها و پنیرها

  • سوزمه یوقورت
  • سوزمه پنیر
  • لیقوان پنیری
  • موتال پنیری
  • جوتدان
  • لور پنیر

منابع

 

کتابشناسی

شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 10:13 ::  نويسنده : علي
 
 

جمهوری آذربایجان

 
پرچم نشان
سرود ملیسرود ملی جمهوری آذربایجان
 
 
 
پایتخت
(و بزرگترین شهر)
باكو
زبان رسمی ترکی آذربایجانی
نوع حکومت جمهوری
   
موارد منجر به تشکیل
 • اعلام استقلال
 • رسمیت استقلال
از شوروی
۸ شهریور ۱۳۷۰
۲۶ مهر ۱۳۷۰ (۱۹۹۱)
مساحت
 -  مساحت ۸۶٬۶۰۰کیلومتر مربع (۱۱۳ام)
 -  آب‌ها (٪) ۱٫۶٪
جمعیت
 -  سرشماری  ۸٬۹۹۷٬۴۰۰ 
(۸۹ام)
 -  تراکم جمعیت ۱۰۳‎/km۲‏ (۸۹ام)
     
 -  مجموع ۶۵٬۵۲۳ میلیارد دلار ([[رتبه کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی|۷۷ام]])
 -  سرانه ۸٬۹۵۸ دلار (۸۸ام)
شاخص توسعه انسانی (۱۳۸۶) ۰٫۷۴۶ (میانه) (۹۸ام)
واحد پول منات (AZN)
منطقه زمانی EET (ساعت جهانی+۴)
 -  تابستانی (DST) EEST (ساعت جهانی)
دامنه اینترنتی .az
پیش‌شماره تلفنی +۹۹۴

جمهوری آذربایجان (به ترکی آذربایجانی: Azərbaycan Respublikası) که در گذشته آلبانیا و اران می‌نامیدند. کشوری در منطقهٔ جغرافیایی قفقاز و در گذرگاه اروپا و آسیای جنوب غربی و در کنار دریای خزر است. پایتخت آن باکو است.

کشورهای ایران در جنوب، ارمنستان و ترکیه در غرب، گرجستان در شمال غربی و روسیه در شمال، همسایگان جمهوری آذربایجان محسوب می‌شوند؛ همچنین این کشور دارای مرز آبی با کشورهای ترکمنستان و قزاقستان در کنارهٔ دریای خزر است.

جمهوری خودمختار نخجوان که از خاک اصلی جمهوری آذربایجان جدا مانده و استان خودمختار قره‌باغ کوهستانی نیز واحدهای فدرال جمهوری آذربایجان هستند. ناحیهٔ قره‌باغ و هفت بخش پیرامون آن واقع در جنوب غربی جمهوری آذربایجان در جریان جنگ قره‌باغ به اشغال نیروهای ارمنستان درآمده‌است.

نوع حکومت جمهوری آذربایجان، جمهوری پارلمانی چند حزبی با یک مجلس قانون‌گذاری است. این جمهوری سکولار بوده و از سال ۲۰۰۱ به عضویت شورای اروپا درآمده‌است.

دین و زبان

بیشتر جمعیت جمهوری آذربایجان مسلمان شیعه هستند. زبان رسمی کشور ترکی آذربایجانی می‌باشد. در کنار زبان ترکی آذربایجانی، زبان‌های روسی، ارمنی، کردی، تالشی، تاتی، عبری، و لزگی نیز صحبت می‌شود. ترکی آذربایجانی از نظر تقسیمات زبانی، جزئی از ترکی غربی و یا ترکی اوغوز می‌باشد. ترکی آذربایجانی، ترکی ترکیه و ترکی ترکمنی در گروه ترکی غربی و یا ترکی اوغوز قرار می‌گیرند.

وجه تسمیه

این کشور که تا سال ۱۹۱۸ میلادی (۱۲۹۷ش) هرگز آذربایجان نامیده نمی‌شد زمانی نام کهن آن آلبانیا بود. در روستای «بویوک دَکَن» واقع در بخش نوخای قفقاز نوشته‌ای به خط و زبان یونانی باستان به دست آمده که تاریخ آن را سده ۲ میلادی دانسته‌اند و در آن از «آلبانیا» یاد شده‌است. در نوشته‌های مورخان باستان از جمله پلیبیوس و استرابون نیز این با نام «آلبانیا» آمده‌است. به نظر بعضی محققان، آلبانیا در منابع پارتی زبان به صورت «اردان» آمده‌است. در منابع عهد اسلامی این نام اران و «الران» نوشته‌اند. این نام به احتمال قوی با نام پارتی «اردان» مرتبط است. گاه نیز از این سرزمین با دو نام اران و شروان یاد کرده‌اند. پس از لشکرکشی‌های تیمور و داستان ترکمان‌های آق قویونلو و قره قوینلو نام اران به تدریج از کتاب‌ها برداشته شد

پس از پایان جنگ ایران و روس و ضمیمه شدن این سرزمین به خاک روسیه در سال ۱۹۱۱ م حزب مساوات در اراضی کنونی جمهوری آذربایجان تاسیس یافت. مساواتیان در مارس ۱۹۱۸ م قیامی مسلحانه در باکو ترتیب دادند که اندکی بعد به دیگر نواحی آن کشیده شد. اینان در ۲۷ مه ۱۹۱۸ در شهر تفلیس دولتی تشکیل دادند و با نام «جمهوری آذربایجان» اعلام استقلال کردند. در پایان ۱۹۱۹ و اوایل ۱۹۲۰ م دولت مساواتیان دستخوش بحران سیاسی و اقتصادی شد. در بهار ۱۹۱۹ م در نواحی مغان و لنکران دولت شوروی تاسیس یافت. در ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ کمیته موقت انقلاب به ریاست نریمان نریمانف تشکیل گشت. در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ م دولت مساواتیان ساقط شد و کمیته انقلاب قدرت را در باکو در دست گرفت و خود را دولت «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» نامید

جغرافیا

جمهوری آذربایجان در جنوب رشته کوه‌های قفقاز و شمال رودخانه ارس و در کنار دریای خزر واقع شده‌است. سه رشته‌کوه قفقاز بزرگ در شمال، قفقاز کوچک در غرب، و کوه‌های تالش در جنوب این کشور را احاطه کرده‌است. این کوهها ۴۰ درصد از مساحت جمهوری آدربایجان را در برگرفته‌است و قله کوه بازاردوزو (Bazardüzü) با ارتفاع ۴۴۶۶ متر بلندترین نقطه آن است. نواحی میانی شامل جلگه‌های آران مرکزی، مغان و میل و سواحل دریای خزر کم ارتفاع و پست بوده و ارتفاع در پست‌ترین قسمت ۲۸ متر پایین‌تر از سطح دریاهای آزاد است. جمهوری آذربایجان یک کشور محاط در خشکی است. این کشور در پیرامون دریای خزر، که یک دریای بسته‌است، واقع شده و طول خط ساحلی آن ۸۰۰ کیلومتر است. تنوع زیستی و گیاهی آذربایجان به دلیل تنوع آبو هوا بسیار زیاد است به گونه‌ای که تنها بیش از ۴۵۰۰ گونه گیاه در کوهستانهای آذربایجان دیده می‌شود.

آب و هوا

از لحاظ آب و هوایی، جمهوری آذربایجان دارای چندین نوع آب و هوای مختلف است. به طوری که از ۱۱ ناحیه آب و هوایی ۹ گونه ناحیه در آذربایجان وجود دارد. درجه هوای متوسط در مناطق جلگه‌ای شمال و شرق کشور تا ۶ سانتیگراد در زمستان و ۳۶ درجه سانتیگراد در تابستان می‌رسد، در حالیکه در مناطق کوهستانی غربی زمستانها تا ۹- در زمستان و ۱۲ درجه سانتیگراد در تابستان می‌رسد. پایین‌ترین دمای مطلق در اردوباد به میزان ۳۳- درجه سانتیگراد و بالاترین دمای مطلق در جلفا به میزان ۴۶ درجه سانتیگراد ثبت شده‌است. به طور کلی شمال و شرق کشور دارای آب و هوای نسبتاً خشک و کوهستانی است در حالیکه منطقه جنوب شرقی آب و هوای مرطوب و ملایم تری دارد. مناطق غربی و شمالی و جنوبی شامل قره باغ و شمال شرقی جمهوری خودمختار نخجوان، دامنه کوههای قفقاز و ناحیه لنکران-آستارا و کوههای تالش بسیار مرطوب هستند. بیشترین میزان بارش سالانه در لنکران و به میزان ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ میلیمتر و کمترین میزان بارش سالانه به میزان ۲۰۰ تا ۳۵۰ میلیمتر در آبشوران روی می‌دهد. مناطق مرکزی شامل جلگه‌های وسیع مستعد کشاورزی است که توسط رود کورا و ارس آبرسانی می‌شوند.

تقسیمات کشوری

جمهوری آذربایجان به ۵۹ بخش، ۱۱ شهر و ۱ جمهوری خودمختار تقسیم شده‌است. جمهوری خودمختار نخجوان دارای ۷ بخش است و بدین ترتیب، این کشور جمعاً به ۶۶ بخش تقسیم شده‌است.

علاوه بر این این کشور به ۱۰ ناحیه اقتصادی تقسیم شده‌است. هر ناحیه اقتصادی شامل چند بخش می‌باشد. نواحی اقتصادی جمهوری آذربایجان عبارتند از:

  • آبشوران
  • قوبا-خاچماز
  • داغلیق شیروان
  • شکی-زاکاتالا
  • گنجه-قازاخ
  • یوخاری قاراباغ
  • کلبجر-لاچین
  • کورا
  • کورای مرکزی
  • لنکران-آستارا
 

شهرهای مهم

  ردیف نام شهر جمعیت ردیف نام شهر جمعیت
۱ باکو (Bakı) ۱٬۹۱۷٬۰۰۰ ۱۱ خان کندی (Xankəndi) ۵۵٬۲۸۲
۲ گنجه (Gəncə) ۳۲۳٬۷۶۰ ۱۲ لنکران (Lənkəran) ۵۰٬۵۳۴
۳ سومقاییت (Sumqayıt) ۲۸۲٬۲۸۰ ۱۳ رسول‌زاده (Rəsulzadə) ۴۸٬۷۱۶
۴ مینگچویر (Mingəçevir) ۱۰۰٬۷۷۸ ۱۴ بیله جری (Biləcəri) ۴۵٬۶۷۸
۵ قاراچوخور(Qaraçuxur) ۷۸٬۷۳۰ ۱۵ مشتاغا(Maştağa) ۴۲٬۶۳۵
۶ شیروان (Şirvan) ۷۶٬۶۴۸ ۱۶ آغدام (Ağdam) ۴۲٬۵۸۷
۷ نخجوان (Naxçıvan) ۷۵٬۹۷۲ ۱۷ بردع (Bərdə) ۴۰٬۷۴۱
۸ باکیخانوف(Bakıxanov) ۷۱٬۸۳۶ ۱۸ خاچماز (Xaçmaz) ۴۰٬۳۹۱
۹ شکی (Şəki) ۶۵٬۶۱۶ ۱۹ Cəlilabad) ۳۹٬۹۷۴
۱۰ یولاخ (Yevlax) ۵۷٬۴۴۹ ۲۰ هوسان(Hövsan) ۳۸٬۶۷۵
توضیح: جمعیت شهرها بر اساس آمار سال ۲۰۰۹ می باشد

 

تاریخ

سابقه حضور بشر در جمهوری آذربایجان به هزاران سال قبل باز می‌گردد. کاوشهای غار آزیخ در بخش فضولی وجود آثاری از زندگی بشر به قدمت ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار سال را نشان می‌دهد. سنگ نگاره‌های قبوستان نیز تاریخی ۱۲ هزارساله دارند.

در قرن نهم قبل از میلاد سکاهای آریایی در این ناحیه‌ای که هم اکنون جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود، سکنی گزیدند. به دنبال آنان مادها وسپس هخامنشیان به رهبری کوروش بر منطقه حاکم گشتند. با حمله اسکندر دوران حکمرانی حاکمان وابسته به او در منطقه آغاز شد اما در دوره‌هایی حاکمان محلی با دادن خراج حکومتهای محلی خود را برپا می‌داشتند.

دوره باستان

در فاصله قرن اول تا سوم میلادی رومیان بر این منطقه مسلط شدند و نام آن را آلبانیا نهادند در این دوران پادشاهی مسیحی آلبانیای قفقاز پدیدار شد اما در سال ۲۵۲-۲۵۳ پس از میلاد به دست شاپور اول ساسانی افتاد. کشمکش برای به دست گرفتن کنترل منطقه بین رومیها، پادشاهان ساسانی و حکام محلی ادامه داشت. و قدرت بین آنها دست به دست می‌شد.

دوره اسلام

در زمان ظهور اسلام سلسله مسیحی مهرانی‌ها در آلبانیای قفقاز حاکم بودند. آنان همواره توسط ترکان خزر از شمال و اعراب از جنوب مورد تهدید واقع می‌شدند. اعراب مسلمان پس از شکست دادن رومیان و ساسانیان به سوی آذربایجان لشکرکشی کردند و پس از درهم شکستن مقاومت مسیحیان به رهبری جوانشیر در سال ۶۶۷ میلادی بر این ناحیه حاکم شدند.

شروانشاهان

از اواخر قرن دوم شمسی شروانشاهان حکومت منطقه آذربایجان را در دست گرفتند. آنان با آمدن سلجوقیان نیز بر مسند قدرت باقی ماندند. چرا که به آنان خراج می‌دادند. این سلسله تا زمان انقراضش در سال ۹۱۷ خورشیدی (۹۴۵ قمری) به دست شاه تهماسب یکم صفوی، در قسمتهایی از آذربایجان به‌ویژه ناحیه شمال شرقی این جمهوری به صورت حاکمان محلی حکمرانی می‌کردند.

غزنویان و سلجوقیان

در اوایل قرن پنجم شمسی غزنویان بر قسمتی از منطقه مسلط شدند. آنان اولین حکومت ترک تبار در منطقه بودند که در تغییر ترکیب جمعیتی آذربایجان نقش عمده‌ای داشتند. بدنبال غزنویان سلجوقیان که حکومتی ترک تبار بودند بر منطقه حاکم شدند. این دوران، دوران شکوفایی ادبیات فارسی در منطقه نیز می‌باشد. مشهورترین شاعران این دوران، نظامی گنجوی و خاقانی شروانی می‌باشند.

حمله مغول و تیمور

در قرون سیزده و چهارده میلادی با هجوم مغولها و تاتارها(تیمور لنگ)سلسله‌های محلی ور افتادند. در قرن پانزده میلادی خانات محلی تحت سلطه آق قویونلوها، تا به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل صفوی به قسمت عمده اران، شروان و قره باغ تسلط داشتند. آران و شروان (جمهوری آذربایجان) جزو اولین مناطقی بود که شاه اسماعیل یکم صفوی تحت سلطه خود در آورد. بعد از جنگ تاریخی چالدران این منطقه به اشغال ترکان عثمانی درآمد تا دو باره هشتاد سال بعد ایرانیان(شاه عباس) موفق به بازپسگیری این منطقه شدند.

افشاریه و قاجاریه

در قرون بعد تحت حکومت افشاریه و سپس این سرزمین در داخل حکومت قاجاریه قرار داشته که در نهایت در سالهای ۱۱۹۳ و ۱۲۰۷ خورشیدی در پی پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه از ایران جدا و به روسیه تزاری ضمیمه شد.

سلطه تزارها بر آذربایجان

پس از انعقاد پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه تزارهای کنترل منطقه قفقاز را در دست گرفتند اما همچنان نفوذ فرهنگی و معنوی ایران و عثمانی در منطقه بیشر از نفوذ روسیه بود. در این دوره روسها سرمایه گذاری بسیار کمی در این ناحیه می‌کردند. اما با استخراج نفت توجه به آذربایجان بیشتر گردید و اقتصاد محلی رونق گرفت. در این دوره جمعیت شهر باکو به طور فزاینده‌ای افزایش یافت و مهاجران روس یک سوم جمعیت شهر را تشکیل می‌دادند. ارامنه نیز به عنوان عمال روسها در دوایر رسمی مشغول بودند. اینگونه تضادهای اجتماعی باعث وقوع شورشهایی در سال ۱۹۰۵ میلادی شد.

در دایرة‎المعارف بزرگ شوروی آمده‌است که «در اواسط سدهٔ ۱۱م (۵ه. ق) هجوم اقوام ترک (ازجمله غُزان و دیگران) که دودمان سلجوقی در رأس آنها قرار داشتند به سرزمین اران و شیروان آغاز گردید». از این عبارت معلوم می‎شود که جزئی از ایران بود چند خان‎نشین، ملک‎نشین و سلطان‎نشین کوچک پدید آمد که در نیمهٔ دوم سدهٔ ۱۲ق/نیمه دوم سدهٔ ۱۸م شمارهٔ آنها به ۱۵ رسید. عمده‎ترین آنها عبارت بودند از خان‎نشینهای باکو، گنجه، دربند، قُبه (قوبا = کوبا). قراباغ، نخجوان، طالش، شَکی، شروان، ایروان، کوتکاشِن، قَبَله و شَمشادیل. سلطان‎نشینهای کوچک بعضی مستقل و بعضی دیگر تابع خانها بودند به عنوان نمونه سلطان‎نشینهای آرش، ایلی‎سو و کوتکاشن از خان‎شکی، و ملک‎نشینها از خان قراباغ تبعیت می‎کردند. در ۱۴ و ۲۱ مه ۱۸۰۵م در اردوگاه ارتش روسیه واقع در ساحل کورک‎چای موافقتنامه‎ای به امضا رسید که طبق آن، خانهای قراباغ و شکی تابعیّت دولت روسیه را پذیرفتند. پس از پایان جنگهای ایران و روس که بخشی از این سرزمین به اشغال روسیه درآمد و در پی انعقاد معاهدهٔ ترکمانچای، بعضی خانها، ازجمله خانهای اردوباد و نخجوان، الحاق خود را به امپراتوری روسیه اعلام نمودند

سقوط تزارها و استقلال آذربايجان

 
محمدامین رسولزاده اولین رئیس جمهور و موسس جمهوری دمکراتیک آذربایجان در سال ۱۹۱۸

در آغاز قرن بیستم با رشد صنایع، تفکرات اصلاح طلبانه در آذربایجان شکل گرفت. در سال ۱۹۰۳ میلادی حزب چپگرای همت با هدف دفاع از زبان و فرهنگ آذربایجانی تشکیل شد. حزب کوچک بلشویک نیز وجود داشت که بیشتر تحت کنترل روسها و ارامنه بود.

در سال ۱۹۱۲ با انشعاب در حزب همت شکل گرفت. به دنبال سقوط تزارها حزب بلشویک که متشکل از ارامنه و روسها بود سعی در تشکیل دولتی کمونیستی داشتند که با مخالفت مردم مسلمان و تشکیل ارتش اسلام این حرکت ناکام ماند سرانجام در روز ۱۸ می‌سال ۱۹۱۸ جمهوری آذربایجان با عنوان جمهوری دمکراتیک آذربایجان توسط محمدامین رسولزاده رهبر حزب مساوات اعلام استقلال خود اعلام کرد.

این حکومت اولین حکومت جمهوری در میان کشورهای مسلمان بود. تلاش جمهوری دمکراتیک آذربایجان برای آغاز گفتگوهای اتحاد با ایران باهجوم بلشویکها ناکام ماند و این کشور نوبنیاد تنها دوسال پس از کسب استقلال تحت سلطه اتحاد جماهیر شوروی درآمد.

در اتحاد جماهیر شوروی

از سال ۱۹۲۰ با پیروزی بلشویک‌ها، جمهوری آذربایجان با نام جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی یکی از جمهوری‌های تشکیل دهندهٔ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود.

استقلال مجدد

جمهوری آذربایجان در روز ۳۰ اوت ۱۹۹۱ در خلال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اعلام استقلال نمود.

شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 10:0 ::  نويسنده : علي
 
 

کورا

 
 
رود کورا.

کورا یا کُر (به ترکی آذربایجانی: «کور» و به ترکی استانبولی: «کورا») نام رودی است که از شرق ترکیه سرچشمه می‌گیرد و از کشورهای گرجستان و جمهوری آذربایجان از میان رشته کوه‌های قفقاز عبور کرده وبه رود ارس پیوسته و در منطقه تالش گشتاسبی به دریای خزر می‌ریزد. طول رود کورا ۱۳۶۴ کیلومتر است. قبلاً تا تفلیس قابل کشتیرانی بوده ولی اکنون به سبب سدها و نیروگاه‌هایی که بر روی این رود ساخته شده‌است قابل کشتیرانی نیست. نام این رود از نام کوروش بزرگ هخامنشی گرفته شده‌است.

رودخانه کورا بزرگترین رودخانه قفقاز است. درازی این رودخانه ۱۵۵۱ کیلومتر است که‏ ۹۰۰ کیلومتر آن در زمین‌های جمهوری آذربایجان جریان‏ دارد.

این رودخانه از دامنه‌های شمالی‏ آب‏‌پخشان کوه‌های چالدران و از ارتفاعات‏ ۲۷۴۱ متری آن سرچشمه می‏گیرد. مساحت‏ حوضه آبریز کر ۱۸۸ هزار کیلومتر مربع‏ است.

کر در آذربایجان

رود کر و رود ارس دو رود مهم جمهوری آذربایجان هستند. رود کورا پس از عبور از کوه‌های قفقاز جلگه‌های دوه‌چی و لنکران را آبیاری می‌کند. حوزه آبریز آن ۸۶٬۰۰۰ کیلومتر مربع است. رود کورا که در جمهوری آذربایجان به رود «کور» شهرت دارد پس از پیوستن به ارس، همان نام «کور» را دارد چون نسبت به ارس آب بیشتری دارد.

رودخانه کورا در زندگی اقتصادی و در شکل‏‌گیری الگوهای زندگی مردم اران نقش بسیار اساسی را ایفا کرده‌است.

 
رود کورا.
 

 

شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 8:43 ::  نويسنده : علي
 
 

آتورپاتکان [آذربايجان]

 
نواحی جغرافیایی منطقه قفقاز در ۲۹۰ پیش از میلاد. در کنار آلبانیای قفقاز، دیگر نواحی نام‌برده در نقشه عبارتند از: کولخیس، ارمنستان بزرگ، ارمنستان کوچک، آتروپاتن، و منطقه سرمت‌ها و ماساژت‌ها.

آتورپاتکان (یا آتروپاتکان)، نام باستانی منطقه‌ای است که امروزه آذربایجان نامیده می‌شود

در این دوران آتروپاتکان قسمتی از ساتراپ ماد بود. وقتی که امپراطوری هخامنشی متلاشی شد، آتروپات خود را در سال ۳۲۱ پیش از میلاد مستقل کرد. پس از آن تاریخ نویسان لاتینی و یونانی این سرزمین را آتروپاتکان ماد و به مرور کمتری ماد صغیر نامیدند. نام پارسی میانه این سرزمین آتورپاتَکان و بعدتر آدوربادَگان و در فارسی جدید آذربایَجان نامیده شد

نام

نوشتار اصلی: ریشه نام آذربایجان

آذربایجان از نام آتروپات (در یونانی: Atropatés) مشتق شده است. آتروپات نام سرداری ایرانی بود که در جنگ میان داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی و اسکندر مقدونی در نبرد گوگامل در سپاه ایران فرمانده مادها بوده‌است. آتروپات پس از شکست ایران به اسکندر پیوست و در زمستان ۳۲۸ـ۳۲۷ ق‌م از سوی اسکندر به جای «اوکسیدات» به حکومت ماد منصوب گردید. آتروپات در ۳۲۴ق‌م دختر خود را به پردیکاس سردار اسکندر داد. پس از مرگ اسکندر و تقسیم ممالک و متصرفات او میان سردارانش، قسمت شمال غربی ماد به او واگذار گردید و او در آنجا به استقلال به حکومت پرداخت. این ناحیه که پس از مرگ اسکندر به «ماد کوچک» (در برابر «ماد بزرگ») معروف شده بود، پس از استقلال و استقرار آتروپات در آنجا به نام او نامیده شد  او سلسله‌ای بنیان گذاشت که مدت طولانی ادامه یافت.

این ناحیه در خط پهلوی «آتورپاتَکان» ضبط شده‌است (در یونانی: آتروپاتِنِه)، اما آتورپاتکان نماینده تلفظ این کلمه در سرتاسر عهد ساسانیان و تغییراتی که در طی چندین قرن در زبان مردم و در حروف صامت و مصوت آن روی داده‌است نیست و املای پهلوی، شکل کهن آن را حفظ کرده‌است. مثلاً در کتاب «جنگهای ایران» تألیف پرکپ (پروکوپیوس) مورخ بیزانسی قرن ۶م نام این ناحیه دوبار به شکل «آدَربایْگانُن» آمده‌است که تلفظ «آذربایگان» یعنی تلفظ واقعی مردم آن را منعکس می‌سازد. در آخر قرن ۴م فاوستوس بیزانسی، مورخ ارمنی یک بار این نام را به صورت «آترپاتکان» و ۷ بار به شکل «آترپایکان» به کار برده‌است. آندره آس، ایران‌شناس آلمانی حدس می‌زند که تلفظ واقعی این کلمه در قرن ۳م «آذُرباذَگان» بوده‌است یعنی صامت بیواک (مهموس) انسدادی «ت» به صامت واکدار (مجهور) و سایشی «ذ» بدل شده‌است. صامت «ذ» در کلمات فارسی قدیم پس از مصوت، به «ی» بدل گردیده و به همین جهت «آدرباذگان» نیز به «آذربایگان» تبدیل شده‌است. در قرن ۳ق/۹م هنوز به پیروی از اواخر ساسانیان «آذرباذگان» گفته می‌شد. فردوسی در شاهنامه به جهت رعایت وزن شعر «آذر آبادگان» گفته‌است که بیانگر تلفظ واقعی مردم نبوده‌است. آذربایگان که تلفظ مردم آن عصر بوده، در زبان عربی به اَذْرَبیجان و آذربیجان بدل شده که در فارسی امروزی «آذربایجان» شده‌است.

محدوده آتروپاتکان

 
نقشه قفقاز و مناطقی مرزی

به گفته جغرافی‌نویسان یونانی «آتروپاتنه» از شمال به سرزمین خزرها محدود می‌شد و از مغرب (در حقیقت شمال غرب) رود ارس حد فاصل میان آن و ارمنستان بود و از جنوب غربی تا دریاچه مانتیانی یا ماتْیِنی (در استرابن: «سپاوتا» که به «کپاوتا» (کبوذان) تصحیح شده‌است) یعنی دریاچه ارومیه گسترده بود. مهم‌ترین قسمت آتروپاتنه همین حوزه دریاچه ارومیه بود با مرکز آن به نام گازا یا گازاکا در میان راهی که از اکباتانا (همدان) به ارتاکسارتا (واقع در ارمنستان) می‌رفت. قلعه گازاکا همان «وِرا» یا «فرااسپه» (در فارسی باستان: فرا ـ دَه ـ اَسْپه = یاری دهنده و پیش برنده یا تولید کننده اسپان) بود.

وسعت دقیق آتروپاتکان به درستی مشخص نیست. به عقیده شوارتز تا دریای کاسپین می‌رسیده‌است ولی اینکه چه مقدار از سواحلش را در اختیار داشته مورد اختلاف (مورخین خاورشناس) است

آتروپاتکان در زمان سلوکیان

در منابع یونانی جانشین آتروپات آرته بازان است که معاصر با حکمران سلوکی‌ها – انتیوخوس سوم – که در طی سالهای ۲۲۳ یا ۲۲۴ تا ۱۸۷ پیش از میلاد مسیح حکمرانی می‌کرده‌است. به استناد گزارش پولیبوس آتروپاتکان تا کوه‌های قفقاز کشیده شده بود و به نوشته هرتسفلد آرته بازان حکمران ارمنستان و آتروپاتکان بوده‌است. انتیوخوس سوم بعد از شکست دادن مولون، ساتراپ ماد که بر علیه او شورش کرده بود، تصمیم گرفت به آرته بازان حمله کند تا بدین وسیله به کسانی که به شورشی‌ها نفرات یا اسلحه داده بودند، هشدار داده باشد (گرچه کمک آرته بازان به مولون از نگاه اسمیت مشکوک است). آرته بازان به دلیل کهولت سنی، مقاومت چندانی در برابر آنتیوس سوم نکرد و به نظر می‌رسد او در ازای تائید شدن فرمانروایی اش بر آتروپاتکان، تابع فرمانروای سلوکی شد

آتروپاتکان در زمان اشکانیان

 
غرب آسیا در سال ۳۰۱ قبل از میلاد

اخلاف «آتروپات» در زمان سلوکیان و اشکانیان در این ناحیه که از این پس به نام او معروف گردید حکومت می‌کردند. در زمان سلوکیان که زمان رواج فرهنگ یونانی در ایران بود «آتروپاتنه» تحت حکومت روحانی هواخواهان کیش مغان بود و در آنجا مغان و معابد دینی املاک وسیعی داشتند و از این رو آتروپاتنه در برابر فرهنگ یونان مقاومت می‌کرد. از این روست که در روایات زردشتی و در دوره اسلامی آتروپاتکان را مهد زردشت و دین زردشتی گفته‌اند و ارومیه را زادگاه زردشت خوانده‌اند، اما بررسیهای زبانشناسی در اوستا، این معنی را تأیید نمی‌کند. پادشاهان آتروپاتنه در زمان اشکانیان تابع دولت اشکانی بودند.

فهرست بعضی از پادشاهان آتروپاتنه در زمان سلوکیها و اشکانیان از کتاب «نامنامه ایرانی» نقل می‌شود:

  1. . آتروپات که در ۳۲۸ق‌م از سوی اسکندر به حکومت این ناحیه منصوب گردید؛
  2. . اَرْته بازان که در ۲۲۰ق‌م با انتیوخوس سوم، پادشاه سلوکی پیمان‌دوستی بست؛
  3. . مهرداد (۶۷ ق‌م)؛
  4. . داریوش (۶۵ ق‌م)؛
  5. . آریو بَرْزَن اول (۳۰ ق‌م)؛
  6. . اَرته وازْدْ (د ح ۲۰ ق‌م)؛
  7. . آریوبَرْزَن دوم (۲۰ ق‌م ـ ۲م)، او پادشاه ارمنستان نیز بود؛
  8. . اَرته وازْد دوم (د ۱۰ م) که پادشاه ارمنستان نیز بود؛
  9. . اَرْته وازد معروف به گایوس یولیوس که در رم مرد.

اَرْته وازد پسر آریوبَرْزَن از شاهان معروف آتروپاتنه‌است. او در حدود ۵۹ ق‌م متولد گردید و در ۳۶ ق‌م از سوی آنتونیوس (آنتوان، یکی از فرمانداران سه‌گانه رم) مورد حمله واقع شد. آنتوان با حمله به آتروپاتنه می‌خواست از سوی شمال بر خاک پارت یا دولت اشکانی بتازد. در این حمله آتروپاتنه ویران گردید و فرااسپه مرکز آن محاصره شد. ارته وازد از فرهاد چهارم پادشاه اشکانی یاری خواست و بر سپاهی از آنتوان تاخت و آن را نابود کرد. آنتوان از محاصره فرااسپه طرفی نبست و عقب نشست. فرهاد چهارم پس از عقب‌نشینی آنتوان، با آنکه سرزمین آتروپاتنه صدمات زیادی دیده بود، قسمت کمی از غنایم جنگی را به ارته وازد داد و او را از خود رنجاند. اَرته وازد در ۳۵ ق‌م به آنتوان پیشنهاد پیمان‌دوستی و نظامی کرد و آنتوان این پیشنهاد را پذیرفت و یوتاپه دختر او را به عقد پسر خود الکساندر درآورد. ارته وازد به یاری سپاهیانی که آنتوان در اختیارش گذاشته بود بر فرهاد چهارم و متحد ارمنیِ او غالب آمد. پس از شکست آنتوان در جنگ اکسیوم اَرْته وازد از فرهاد چهارم شکست خورد و اسیر شد، ولی پس از مدتی از بند رهایی یافت و نزد اکتاویوس اوگوست رفت و اکتاویوس او را با خوشرویی پذیرفت. ارته وازد در ۲۰ ق‌م در رم مرد. خاندان آتروپات تا آغاز قرن اول میلادی در آتروپاتکان حکومت کردند. احتمال می‌دهند که اردوان دوم (یا سوم) اشکانی که در ۱۰م به سلطنت رسید و پیش از آن پادشاه آتروپاتنه بود از نسل و خاندان شاهی آتروپات بوده‌است. به هر حال از آن پس تا قدرت یافتن ساسانیان آتروپاتنه شاهانی داشته‌است که تابع دولت اشکانی بوده‌اند.

آتروپاتکان در زمان ساسانیان

پس از روی کار آمدن اردشیر اول ساسانی ارمنستان مدتی در برابر او مقاومت کرد و به همین جهت احتمال می‌دهند که شاید آتروپاتکان نیز کاملاً مطیع اردشیر نبوده‌است. در دِه خان تختی، در ۳۰ کیلومتری جنوب سلماس، کمی دورتر از جاده سلماس ـ ارومیه نقشی بر کوه‌است که به عقیده متخصصان متعلق به زمان ساسانیان یا اردشیر اول است. این نقش دو سوار شاهانه را با دو پیاده نشان می‌دهد که محتملاً یکی از سواران اردشیر اول و دیگری شاپور اول است و بعضی هم احتمال می‌دهند که یکی شاپور اول و دیگری ولیعهد او باشد. ظاهراً آن دو مرد پیاده شاهان ارمنستانند که حلقه حکومت ارمنستان یا آتروپاتکان را به شاهنشاه ساسانی تقدیم می‌کنند، اما این استنباط بیش‌تر مبتنی بر حدس دانشمندان است، زیرا کتیبه‌ای همراه این نقش نیست، گرچه لباسها و آرایشها نشان‌دهنده شاهنشاهان ساسانی است. اگر حدس بعضی از دانشمندان درست باشد باید گفت که اردشیر کاملاً بر ارمنستان مسلط نبوده‌است، زیرا اگر چنین بود بایست این نقش به جای آنکه در مرزهای ارمنستانِ ایران و آتروپاتکان کنده شود، در عمق خاک ارمنستان کنده شده باشد و از سوی دیگر نشانه آن است که آتروپاتکان با قسمتهای غربی آن و غرب و شمال دریاچه ارومیه به دست اردشیر اول و به هر تقدیر به دست شاپور اول افتاده بوده‌است. شاپور اول ساسانی در ۲۵۲م ارمنستان را فتح کرد. با فتح این سرزمین آتروپاتکان نیز طبعاً به طور کامل تابع دولت ساسانی گردید. در زمان ساسانیان ارمنستان میان ایران و روم تقسیم گردید و ارمنستانِ ایران که در مغرب دریاچه ارومیه از شمال به جنوب شرق کشیده می‌شد، به آتروپاتکان پیوست. از ۹ بخش که برای ارمنستان ایران ذکر کرده‌اند، ۲ ناحیه هیر و زراوند (به احتمال خوی و سلماس) مسلماً جزو آتروپاتکان بود. به نوشته ابودلف زراوند نام چشمه آب گرم و معدنی معروفی در کنار دریاچه ارومیه نزدیک سلماس بود.

در زمان ساسانیان ایران ۴ «فاذوسفان» (پادوسپان) داشت که هر کدام بر یکی از جهان چهارگانه مملکت حکومت می‌کردند. جهت شمالی شامل آتروپاتکان و ارمنستان (با «حیّز» آن) و دماوند و طبرستان (با «حیّز» آن، یعنی ظاهراً گیلان و دیلمان) بود. هنگامی که خسرو انوشروان بر تخت نشست فاذوسفانِ سمت شمالی که آتروپاتکان جزو آن بود «داذی» پسر نَخیرجان (نَخوِیرگان) نام داشت. انوشروان بر هر یک از این ناحیه‌ها اصبهبذ (سپهبد)ی نیز تعیین کرد که فرماندی سپاه آن ناحیه را داشت. اصبهبذ شمال بر سپاه آتروپاتکان و آن سوی آن یعنی «بلاد خَزَر» ریاست داشت. به گفته ابن خرداذبه اصبهبذ شمال را آذرباذگانْ اصبهبذ می‌گفتند و ارمنستان و آتروپاتکان و ری و دماوند (به اصطلاح آن روز «دنباوند») که مرکز آن شلنبه بود، در این حیّز قرار داشت با طبرستان و گیلان و «ببر» و طیلسان (تالشان) و خزر و لان (ارّان) و صقالب (اسلاوها) و «اَبَر». اطلاق آذرباذگان اصبهبذ بر سپهبد این ناحیه پهناور دلیل اهمیت آتروپاتکان آن روز بوده‌است. به گفته آپولونیوس آتروپاتکان در زمان اشکانیان می‌توانست ۱۰٬۰۰۰ سوار و ۴۰٬۰۰۰ پیاده بسیج کند و سواران آتروپاتکان معروف بوده‌اند.

شنبه 3 تير 1391برچسب:, :: 8:3 ::  نويسنده : علي
 
 

قره‌باغ

 
محل قره‌باغ در قفقاز

قره‌باغ یا ناگورنو-قره‌باغ(ترکی آذربایجانی: Dağlıq Qarabağ، ارمنی: Լեռնային Ղարաբաղ آرتساخ) منطقه‌ای در غرب جمهوری آذربایجان است که توسط نیروهای مسلح ارمنستان اشغال شده است. سازمان ملل نیز این بخش را بخشی از خاک جمهوری آذربایجان می‌داند.

اهالی آن را مردم ارمنی و مردم آذربایجانی تشکیل می‌دهند. مرکز قره‌باغ شهر خان کندی (استپاناکرت) است.

نام

نام قره‌باغ از کلمه ترکی قره و فارسی باغ به معنی باغ سیاه و یا باغ بزرگ بوجود آمده ‌است. این نام اولین بار در منابع گرجی و ایرانی در قرن سیزده و چهارده میلادی آمده ‌است. نام این منطقه در زمان حکومت آلبانیای قفقاز آرتساخ بوده که ارمنیان امروزه قره‌باغ را با همین نام می‌نامند.

دوران روسیه تزاری و شوروی

پس از انعقاد قرارداد گلستان و ترکمنچای یا ترکمانچای روسها اقدام به کوچاندن ارامنه ایران به منطقه تحت تسلط خود شدند و ایالات مسلمان نشین ایروان و قره باغ را برای اسکان ارامنه تازه وارد درنظر گرفتند. پس از جنگهای عثمانی و روسیه ارامنه مناطق شرقی امپراطوری عثمانی که همراه روسها علیه عثمانیها وارد جنگ شده و پیروزیهایی بدست آورده بودند پس از عقب نشینی روسها مجبور مهاجرت به داخل مرزهای روسیه شده و ترکیب جمعیتی خان نشین ایروان و قره باغ را به نفع ارامنه تغییر دادند.

ترکیب جمعیتی

آدری آلتستادت در کتاب خود با عنوان ترکان آذربایجان:قدرت و هویت زیر فرمان روسها ادعا می‌کند که پس از جدایی این ناحیه از ایران بیشتر جمعیت آن را آذربایجانی‌ها تشکیل می‌دادند بطوریکه در سال ۱۸۳۲ میلادی ۶۴٫۸٪ از مردم قره باغ را آذربایجانیها تشکیل می‌دادند. و بعدها سیاست روسها مبنی بر اسکان ارامنه در مناطق مسلمان نشین موجب دگرگونی ترکیب جمعیتی این ناحیه شد بطوریکه از جمعیت ۱۹۲۰۰۰ نفری قره باغ در سال ۱۹۸۸ میلادی ۷۶٪ انان را ارامنه و ۲۳٪ را آذربایجانی‌ها و بقیه را روسها و کردها تشکیل می‌داده‌اند. اما پروفسور جورج بورنوتیان آدری آلتستادت را متهم به تحریف میکند. و میگوید که آماری که آلتستادت بکار برده است، در رابطه استان قره باغ در زمان حکومت روسها است و نه قره باغ کوهستانی (یا همان نگورنو قره باغ) فعلی امروز. در همان آمار روسها، جمعیت ارمنیان متمرکز در ۳۸٪ مساحت قره باغ ولی بطور فشرده تقریبا در یک ناحیه قره باغ کوهستانی میبود، و بنابراین، اکثریت مطلق قره باغ کوهستانی ارمنی-نشین بوده است . در میان جنگ قره باغ همهٔ اهالی آذربایجانی منطقه آواره و به جمهوری آذربایجان پناهنده شدند.

وضعیت فعلی

در تقسیمات اداری شوروی بخشی از جمهوری آذربایجان بود. در سال ۱۹۸۸ نیروهای ارمنی جنگ خود را برای تصرف این زمین‌ها آغاز کردند. مدتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگ تشدید شد، و در سال ۱۹۹۴ پس از اینکه ارتش ارمنستان این بخش‌ها را به تصرف خود در آورد، جنگ با آتش‌بس تمام شد.

مقامات این ناحیه خود را یک کشور مستقل می‌دانند، ولی تا امروز هیچ کشوری این جمهوری خودخوانده را به رسمیت نشناخته‌است. سازمان ملل نیز هنوز این بخش را بخشی از خاک جمهوری آذربایجان می‌داند. و در رسانه‌های جهان (از جمله ایران) در هنگام نام بردن از این ناحیه یا رهبران آن، با لفظ «خودمختار» بیان می‌شود.

تقسیمات اداری اصلی

استان‌ها و شهرستان‌ها:

تقسیمات اداری ارامنه

بخش‌بندی استانی نیروهای ارمنی حاکم برای منطقه قره‌باغ (به منطقه خود می‌گویند:Արցախ، تلفظ: آرتساخ) به این شرح است: (نامهای ترکی آذربایجانی آن استان‌ها در کمانه آمده).

درباره وبلاگ

با سلام و ادب خدمت شما سروران گرامي و عزيز . هدف من از ايجاد اين وبلاگ معرفي و شناساندن اصالت ريشه فرهنگ سنن بزرگان مشاهير و آثارباستاني شهر و روستاهاي اقوام متمدن آذري و ترك زبان مي باشد . ضمنآ بدون هيچ وابستگي به جناح و حزبي مديريت ميشود . خواهشمند است نظرات ارشادي خود را جهت هر چه بهتر شدن وبلاگتون ارائه فرمائيد . منتظرتون هستم . با سپاس
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 116
بازدید دیروز : 715
بازدید هفته : 1164
بازدید ماه : 3057
بازدید کل : 258609
تعداد مطالب : 1076
تعداد نظرات : 118
تعداد آنلاین : 1



ابزار نمایش عکس تصادفی