آذری، یا زبان باستانِ آذربایجان از کتابهای احمد کسروی است.
دربارهٔ کتاب
کسروی در این کتاب برای اولین بار این نظریه را مطرح کرد که زبان منطقهٔ آذربایجان تا چند سده پیش (قبل از رایجشدن ترکی) زبانی از خانوادهٔ زبانهای ایرانی بودهاست. وی با توجه به قرائن تاریخی نام این زبان را آذری گذاشت. این کتاب باعث شهرت کسروی در حلقههای ایرانشناسی شد و وی به عضویت محافل علمی خارج از کشور در آمد. نسخهٔ اول کتاب و به تبع آن پردازش نظریه تنها با توجه به قراین تاریخی بود. بعدها کسروی مطالعاتی در زبانشناسی انجام داد و در ویرایشهای آتی کتاب به این نظریه با توجه به پایههای زبانشناختی نیز پرداخت.
پژوهش کسروی برانگیزندهٔ پژوهشگران شد تا در نقاط مختلف آذربایجان به جستجوی بقایای آن زبان تاریخی بپردازند و نمونههایی دیگر از این زبان بیابند. این کتاب جنجال داخلی زیادی در میان برخی گروهها برانگیخت و هنوز هم نظریهٔ کسروی مخالفانی دارد. لیکن این نظریه مورد قبول ایرانشناسان و زبانشناسان واقع است و همانطور که والتر هنینگ گفتهاست تشکیک جدیای بر آن وارد نیست.∗
آثار تاریخی کسروی توسط دیگر دانشپژوهان به رسمیت شناخته شده است. ولادمیر مینورسکی در مورد کسروی می گوید:
|
کسروی روح تاریخنگار راستگو را داراست. او در جزئیات دقیق و در ارائه شفاف است |
|
خسرو ناقد در مورد این کتاب می نویسد : "يکی از کارهای تحقيقی مهم و باارزش کسروی که سبب شهرت وی نه تنها در ايران، بلکه در مجامع علمی جهان گشت، رساله ی ينجاه و شش صفحه ای « آذری يا زبان باستان آذربايجان» است که در زمان حيات او به زبان انگليسی نيز ترجمه شد و زمينه ی پذيرش او را در «انجمن پادشاهی آسيايی لندن» و «فرهنگستان آمريکا» فراهم آورد. کسروی درباره انگيزه ی پرداختن به اين کتاب می گويد: «سال ها در ميان نويسندگان ايران و عثمانی کشاکش ها درباره ی نژاد آذربايجان رفتي؛ زيرا عثمانيان آذربايجان را ترک شمارده ترکی بودن زبان آنجا را دليل آوردندی. از اين سو، نويسندگان ايرانی به خشم آمده تندی ها کردندی و سخنانِ بی سر و بن نوشتندی ... من، برای آنکه آن کشاکش را به پايان رسانم، در آن باره به جستجوهايی پرداختم و زبان باستان آذربايجان را پيدا کرده با نمونه هايش نشان دادم ... شرقشناسان، که آذری را ترکی دانسته اند، از اينجا به لغزش افتاده اند که زبان امروزی آذربايجان ترکی است، و جز اين هيچ دليل ديگری نبوده و نيست (اگر بوده و هست نشان دهند) اما من به حال امروزی آذربايجان نگاهی نکرده از تاريخ و دانش به جستجو پرداخته اين را روشن گردانيدم که زبان باستان آذربايجان، که در کتاب ها آذری ناميده شده، شاخه ای از فارسی بوده و در اين باره دليل های فارسی به دست آورده، نمونه هايی نيز از همان زبان، با شعر و نثر، به دست آورده در اين کتابچه ياد کرده ام. از روی همين دليل ها بوده که دانشمندان اروپايی نوشته های مرا بی چون و چرا دانسته و همگی پذيرفته اند"
قبل از اینکه در سال ۱۳۰۴ رساله آذری یا زبان باستانی آذربایجان را به چاپ برسد، دکتر ارانی مقالاتی درباره زبان آذربایجان و زبانفارسی در مجلات ایرانشهر و فرنگستان شماره ۵ و ۶ در سال ۱۳۰۳ شمسی در برلین قلمی کرده بود.
بعد از آن، اولین مقالهای که در تایید رساله زبان آذری انتشار یافت توسط علامه محمد قزوینی بود که در دی ماه ۱۳۰۵ انتشار داد، علامه قزوینی در مقاله خود مینویسد: «این رساله صغیره الحجم، عظیمه الفایده مولف فاضل آن یک موضوع بدیع و دلکش را انتخاب نموده و در پیرامون آن تحقیقات فاضلهای خود را تمرکز دادهاست. و آن موضوع عبارت است ار حل دو مسئله ذیل: اول آن که زبان آذری مذکور در کتب مولفین قدما چه زبانی بوده است؟ ثانیاً آنکه: زبان ترکی که فعلا زبان اهالی آذربایجان است از چه وقت و در نتیجه چه علل و اسباب تاریخی در آن ناحیه ظهور پیدا کردهاست.»
بعد از چاپ رساله زبان آذری توسط نویسنده، ایرانشناسان و زبان شناسان تصور میکردند زبان آذری همان زبان ترکی است که در آذربایجان رایج است و آن را ترکی آذری مینامیدند. بعد از انتشار رساله، هم زبانشناسان و هم شرقشناسان متوجه این مسئله شدند که زبان آذری جدا از زبان ترکی فعلی آذربایجان است. حتی دایرةالمعارف اسلامی در حرف آ (آذربایجان) و حرف ت (تبریز) زبان آذری و زبان تبریزی را نوعی گویش ترکی ثبت کرده بودند که بعد از انتشار رساله آذری آن را تصحیح کردند.
رساله زبان آذری در آن زمان، نه فقط در بین ایرانیان بلکه در کشورهای همجوار و پیرامون در ترکیه و اران و قفقاز و شوروی عکسالعملهای متفاوتی در برداشتهاست.
در زمان نهضت خیابانی در آذربایجان چون ترکهای عثمانی، آذربایجان را اشغال کره بودند و جمهوری نیم بند مساواتچیها در اران را پایهگذاری کرده بودند و به علت آذربایجان نامیدن اران توسط مساواتچیها، خیابانی به این اعمال مساواتچیها و عثمانی اعتراض داشتهاست و به همین علت ترکهای عثمانی از خیابانی دل خوشی نداشتهاند. لذا نویسندگان و روزنامهنگاران ترکیه در سالهای بعد با رساله زبان آذری و با خود کسروی هم به خاطر آذری نامیدن آذربایجانیهای ایران به مبارزه برخاسته و توهین و تهمتهایی درباره او در مطبوعات ترکیه به او نسبت میدادند. یکی از این روزنامهها به نام طنین که توسط روزنامهنگاری به نام یارار افندی منتشر میشد که وی را «ترکستیز و نوکر ایران که از قیافه، نه به عربها میماند و نه به ایرانیها با این همه خودش را سید میداند و دشمن ترکهاست» مینامند.
بعدها، استادان و زبانشناسان و شرقشناسان خارجی و ایرانی در تأیید رساله آذری مقالاتی به رشته تحریر کشیدند. از خارجیها همچون پروفسور مارکوارت آلمانی امیل بئر و مینورسکی و پروفسور هنینگ مقالات زیادی در مطبوعات و مجلات خارج از کشور قلمی کردند و از شرقشناسان شوروی نیز ارانسکی، بر تولد و از همه مهمتر ژیرکوف، دانشمند روس تصریح میکند که «آثار زبان ایرانی آذری در زبان ترکی آذربایجان محفوظ ماند و مردم آذربایجان قبل از ورود طوایف ترک زبان بدان زبان سخن میگفتهاند و البته تاکنون آثار آن در زبان آذربایجان کنونی میتوان یافت.»
در داخل کشور هم از سال ۱۳۰۴ تا حال نزدیک به ۵۰ نفر از دانشمندان و زبانشناسان در تأیید و تکمیل رساله آذری مقالهها و کتابها به رشته تحریر کشیده شدهاست.
از سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۵۷ مجله دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه تبریز بیشترین مقالات و تحقیقات خود را درباره زبان دیرین آذربایجان توسط استادانی همچون دکتر منوچهر مرتضوی، دکتر ماهیار نوابی و دکتر ادیب طوسی و عبدالعلی کارنگ و... و سایر استادان ایرانی به چاپ رسانیدهاست. در مدت سی سال مجله پربار دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز، یک تنه تحقیق و پژوهش را به طور آکادمیک درباره زبان و فرهنگ آذربایجان به عهده داشتهاست. البته تحقیقات خارج از دانشگاه کماکان به موازات دانشگاه تبریز توسط سایر دانشمندان ایرانی انجام پذیرفتهاست که نام بردن از این عزیزان باعث اطاله کلام خواهد شد.
نویسنده رساله زبان آذری را از راه تاریخ و با استفاده از زبانهای ایرانی، امثال زبان پهلوی و زبان کهن مادها و هخامنشیان حتی با استفاده از زبانشناسی ارمنی که همسایه زبانهای ایرانی در قفقاز بود پی گرفت و با استفاده از کتابهای تاریخی و جغرافینویسان بعد از اسلام، زبان ایرانی آذربایجان را از گرد و غبار قرون بیرون کشید.
استاد مرتضوی در این یادداشت به اشاره به بعضی بدخلقیها و عصبیتهای قومی ضدایرانی عدهای، یادآور میشود که: «... در شگفت بودم که اثبات علمی و مستند ایرانی بودن زبان آذربایجان از عهد باستان تا زمان دولت صفوی چه مشکلی ایجاد میکند؟! البته این تعجب در مورد نوشتههای دیگران از زمان عباس اقبال و احمد کسروی و محمد قزوینی و ادوارد براون وجود داشتهاست. جای تعجب نیست اگر تعجبی؟! باشد در ساده لوحی امثال بندهاست که در مردابی از عصبیت و ناآگاهی دنبال گوهر نایاب انصاف و دانش و ادب و متانت میگردیم»
در خاتمه یادآور میشود که: تعدادی نزدیک به ۵۰ مقاله و خلاصه کتابهایی که طی ۸۰ سال گذشته درباره زبان آذربایجان توسط استادان و زبانشناسان در ایران به رشته تحریر در آمدهاست در سالهای ۶۱ و ۶۲ در دو جلد تحت عنوان «زبان فارسی در آذربایجان» به اهتمام شادروان ایرج افشار در موقوفات دکتر محمود افشار به چاپ رسیده است
آغاز دیباچه کتاب
|
بیست و اند سال پیش یک رشته گفتارها در روزنامههای تهران و قفقاز و استانبول در پیرامون مردم آذربایجان و زبان آنجا نگارش مییافت. در عثمانی در آن زمان دستهٔ اتحاد و ترقی بروی کار آمده و آنان به این میکوشیدند که همهٔ ترکان را در هر کجا که هستد با خود همدست گردانند و یک توده ترک بسیار بزرگی پدید آورند و در قفقاز نیز پیروی از اندیشهٔ ایشان مینمودند. و چون آذربایجان در جنبش مشروطهخواهی شایستگی بسیار از خود نموده و در همه جا بهنام شده بود، نویسندگان قفقاز و استانبول آن را از دیده دور نداشته و از اینکه زبان ترکی در آنجا روان است دستاویز یافته گفتارهای پیاپی در بارهٔ آذربایجان و خواست خود مینوشتند.
این گفتارها در آذربایجان کارگر نمیافتاد زیرا آذربایجانیان خواست نویسندگان آنها را نیک میدانستند و با جانفشانیهایی که آذربایجان در راه پیشرفت مشروطه از خود نموده و جایگاهی که برای خود میان تودهٔ ایران باز کرده بود هیچ نشایستی که پیروی از اندیشهٔ دیگران نماید. این است که مردم در آنجا کمتر ارجی به آن نگارشها مینهادند.
|
|