ياشاسين شاهين دژ
چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 7:43 ::  نويسنده : علي
 
 

جزیره آختامار

 
 
جزیره و کلیسای آختامار دریاچه وان ترکیه

جزیره آختامار جزیره‌ای است در دریاچه وان ترکیه.

نام آختامار ارمنی است.

سراینده برجسته ارمنی، هوانس تومانیان شعری درباره این جزیره سروده‌است و از روی داستان این منظومه، فیلمی هم در ارمنستان ساخته شده‌است.

کلیسا

کلیسای آختامار، کلیسایی است در فاصله ۴۱ کیلومتری جنوب غربی شهر وان بر روی جزیره آختامار.

این کلیسا با معماری کشیش مانوئل و به دستور گاغیک اول و پادشاه واسپورکان مابین سال‌های ۹۱۵ تا۹۲۱ میلادی ساخته شده‌است.

دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 11:22 ::  نويسنده : علي
 
 

زبان آذری

 
نمونه‌ای از سروده‌های فهلوی-آذری برگرفته از کتاب سفینه تبریز

زبان آذری زبانی است از خانواده زبان‌های ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بوده‌است و امروزه گستره آن محدود شده‌است. بیشتر دانشمندان ایران‌شناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخ‌دانان و جغرافی‌نویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خوانده‌اند.

هر چند که مطالعه بر روی این زبان پیشینه طولانی در نزد خاورشناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی، تاریخ‌نویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونه‌هایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبان‌شناسان با اشاره به وجود زبان‌های تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلورعنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی می‌داند. همچنین این زبان به زبان تالشی نزدیک است. زبان «آذری»، یکی از شاخه‌های زبان پهلوی است که پس از حمله عرب‌ها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه داده‌است. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهاده‌است. گو اینکه هنوز در پاره‌ای از روستاها و بخش‌های آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.

منابعی که از زبان آذری باستانی یاد کرده‌اند

منابع مسلمانان که به زبان آذری باستان اشاره کرده‌اند:

  1. قدیم‎ترین منبع درباره زبان آذری باستانی قول ابن مقفع (د ۱۴۲ق/۷۵۹م) است که در الفهرست ابن ندیم نقل شده‌است. به گفتهٔ ابن مقفع زبان مردم آذربایجان پهلوی (الفهلویه) است منسوب به پهله (فهله) یعنی سرزمینی که شامل ری و اصفهان و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان بوده‌است.
  2. همین گفته ابن مقفع را حمزهٔ اصفهانی (به نقل یاقوت) و خوارزمی نیز نقل کرده‎اند.
  3. مورخ دیگری که به این زبان بدون ذکر نام آن اشاره کرده بلاذری است که کلمهٔ «حسان» به معنی «حائر» یعنی منزل و کاروانسرا را از کلام اهل آذربایجان نقل کرده‌است. این کلمه همان کلمهٔ «خان» به معنی کاروانسراست که در متون فارسی به کار رفته‌است.
  4. اما دومین مؤلفی که بعد از ابن مقفع از کلمهٔ آذری یاد کرده یعقوبی است که کتاب خود را در ۲۷۸ق/۸۹۱م تألیف کرده‌است. این مؤلف آذری (آذریّه) را به عنوان صفت در مورد مردم آذربایجان به کار برده‌است.
  5. مؤلف دیگری که از زبان آذری باستان نام برده مسعودی (د ۳۴۶ق/۹۵۷م) است که در ۳۱۴ق/۹۲۶ از تبریز دیدار کرده‌است. این مؤلف از میان زبانها ایرانی پهلوی، دری و آذری را ذکر کرده‌است که ظاهراً در نظر او مهم‎ترین زبانها و گویشهای ایرانی بوده‎اند
  6. پس از مسعودی، حمزه اصفهانی (د بعد از ۳۵۰ق/۹۶۱م) است که به نقل از یک ایرانی نو مسلمان به نام زرتشت‎بن آذرخور معروف به ابوجعفر محمدبن مؤبد متوکلی در میان زبانهای پنجگانهٔ ایرانی از زبان پهلوی یاد می‎کند و آن را منسوب به پهله می‎داند که شامل ۵ شهر اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند و آذربایجان است. مؤلف دیگری که بعد از حمزهٔ اصفهانی از زبان اذربایجان و ایرانی بودن آن سخن گفته‌است
  7. ابواسحاق ابراهیم اصطخری است که کتاب خود المسالک والممالک را در پایان نیمهٔ اول قرن ۴ق/۱۰م نوشته‌است. اصطخری صریحاً زبان مردم آذربایجان و ارمنستان (بجز دبیل و پیرامون آن) و ارّان را ایرانی (الفارسیه) ذکر می‎کند و زبان مردم بردعه را ارّانی می‎داند
  8. مؤلف بعدی ابوالقاسم محمدبن حوقل (د بعد از ۳۷۸ق/۹۸۸م) است که اساس مطالب خود را از اصطخری گرفته و دربارهٔ زبان مردم آذربایجان و ارمنستان و زبان مردم بردعه همان مطالب اصطخری را تکرار کرده‌است (ص ۲۹۹)
  9. ابوعبداللّه بَشّاری مقدسی مؤلف دیگری است که در قرن ۴ق/۱۰م از زبان مردم آذربایجان سخن گفته‌است. وی در سخن از اقلیم رِحاب که در نوشتهٔ او شامل آذربایجان و اران و ارمنستان می‎شود، می‎گوید زبانشان خوب نیست و فارسی آنها مفهوم است و در حروف به فارسی خراسانی شبیه‌است و در جای دیگر می‎گوید زبان آذربایجان بعضی دری است و بعضی منغلق (یعنی پیچیده) که ظاهراً غرضش تمیز میان زبان عام رسمی (فارسی دری) و گویشهای محلی است
  10. داستانی که سمعانی دربارهٔ ابوزکریا خطیب تبریزی (د ۵۰۲ق/۱۱۰۹م) و استادش ابوالعلاء معری آورده، مؤبد رواج زبان آذری در آذربایجان در قرن ۵ق/۱۱م است. براساس این داستان روزی خطیب تبریزی در معرّه‎النعمان در مسجد نزد استاد خود بوده که یکی از همشهریان او به مسجد وارد شده‌است. خطیب با زبان خود با او صحبت کرده و سپس که استادش دربارهٔ این زبان از او پرسیده گفته‌است این زبان «اَذْرَبیّه» نامیده می‎شود.
  11. حمداللّه مستوفی در نزهه‎القلوب (تألیف در ۷۴۰ق/۱۳۳۹م) زبان زنجان و مراغه و گشتاسفی را پهلوی ذکر می‎کند. تا قرن پنجم در همهٔ مأخذی که از زبان آذربایجان یاد شده بجز بلاذری که یک کلمه از این زبان نقل کرده بقیه فقط اشاره به نام این زبان دارند و نمونه‎هایی از این زبان به دست داده نشده‌است.
  12. در نیمهٔ اول قرن ۵ق/۱۱م ابومنصور موفق‎الدین هروی در الابنیه عن حقائق‎الادویه کلمهٔ «کلول» به معنی خُلّر را از این زبان نقل کرده و بعد از او اسدی و شاگردانش که در آذربایجان می‎زیسته‎اند در لغت فرس کلمات متعددی از زبان آذری باستان نقل کرده‎اند
  13. در قرن ۷ق/۱۳م یاقوت دربارهٔ آذری می‎گوید: «مردم آذربایجان زبانی دارند که آن را آذری (الاَذریه) می‎نامند. برای دیگران مفهوم نیست».

نقش کسروی

وقتی پان‌ترک‌ها ادعا کردند از آن‌جا که مردم آذربایجان به ترکی سخن می‌گویند، زبان بومی مردم این منطقه ترکی بوده‌است، احمد کسروی در تحقیقات گسترده‌ای از منابع فارسی، عربی و حتی منابع تاریخی یونانی استفاده کرد. او نتیجه گرفت که مردم آذربایجان اصالتاً به زبانی ایرانی به نام آذری سخن می‌گفته‌اند که بعد از هجوم ترک‌ها، زبان ترکی مورد استفاده قرار گرفته، ولی هنوز هم ردپایی از زبان آذری در آن مناطق به جا مانده‌است. زبان آذری گاهی به جای زبان ترکی مورد استفادهٔ مردم آذربایجان اطلاق می‌شود؛ اشتباهی که حتی در ویرایش دوم دانشنامهٔ اسلام هم صورت گرفته‌است.

به گفتهٔ یارشاطر، کسروی نخستین دانشمندی بود که این زبان را موضوع بحث و تحقیق قرار داد و اثر او در این باب هنوز هم استفاده می‌شود. آثار تاریخی کسروی توسط دیگر دانش‌پژوهان نیز به رسمیت شناخته شده‌است.

ولادیمیر مینورسکی در مورد او می‌گوید:

کسروی روح تاریخ‌نگار راستگو را داراست. او در جزئیات دقیق و در ارائه شفاف است

از نگاه دانشمندان

پروفسور ولادیمیر مینورسکی در رابطه با زبان آذری می‌گوید:

مردمان بومی و اصیل یک‌جانشین روستایی و کشاورز آذربایجان در دوران فتح اعراب به لقب تحقیرآمیز علوج (غیرعرب) خطاب می‌شدند. این‌ها به گویش‌های متفاوتی همچون آذری و تالشی تکلم می‌کردند که هنوز هم امروز جزیره‌هایی از این زبان‌ها در میان مردمان ترک‌زبان آذربایجان دیده می‌شود. تنها سلاح این جمعیت آرام و صلح‌جوی روستایی فلاخن بود و بابک خرمدین با پشتیبانی این گروه برضد خلیفه قیام کرد.

پروفسور ژیلبر لازار هم می‌گوید:

زبان آذری در حوزهٔ آذربایجان رواج داشت و یک زبان مهم ایرانی بود که مسعودی آن را در کنار دری و پهلوی نام می‌برد.

پروفسور مارکوارت -ایران شناس آلمانی- در کتاب ایران‌شهر که در سال ۱۹۰۱ م (۱۲۸۰ شمسی) در برلین چاپ کرده بود، در اعلام جغرافیای ایران دربارهٔ زبان آذربایجان تصریح کرده بود که:

زبان حقیقی پهلوی زبان آذربایجان است که زبان اشکانیان بوده‌است.
دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 11:11 ::  نويسنده : علي
 
 

تاریخ زبان آذری

آذری باستان

زبان آذری را باید دنباله زبان مادی دانست. هیچ مدرک تاریخی در دست نیست که نشان دهد پیش از غلبه ترکی زبان دیگری جانشین زبان مادی در آذربایجان شده باشد. جز آن که می‌توان تصور کرد که زبان اشکانی و سپس پارسی به نوبت در مرکزهای بزرگ آذربایجان تا اندازه‌ای رواج یافته و اثرهایی در آذری به وجود آورده‌است. چون از زبان مادی باستان اثر مستقلی در دست نیست و از آن جز برخی اصطلاح‌ها و نام‌ها و واژه‌های پراکنده، بیشتر در کتیبه‌های هخامنشی، به جا نمانده‌است، تشخیص دقیق‌تر آذری و خصوصیات آن تنها از مطالعه آثار آذری دوره اسلامی و همچنین بقایای آذری در آذربایجان کنونی امکان‌پذیر است.

آذری پس از حمله عرب‏ها

سخن گفتن به آذری در آذربایجان طی نخستین قرن‌های اسلامی در کتاب‌های گوناگون روشن شده‌است. قدیمی‌ترین مرجع در این راستا، گفته ابن مقفع (متوفی۱۴۲ هجری/۷۵۹ میلادی) به نقل ابن ندیم است که زبان آذربایجان را پهلوی(الفهلویه)، منسوب به فهله، یعنی سرزمینی دربرگیرنده اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند و آذربایجان، می‌شمارد. همین قول در عبارت حمزه اصفهانی (به نفل یاقوت در معجم البلدان) و مفاتیح العلوم خوارزمی منعکس است.

ذکر واژه آذری را پس از ابن مقفع در کتاب البلدان یعقوبی می‌توان یافت که نزدیک ۲۷۸ هجری/۸۹۱ قمری نوشته شده‌است. وی مردم آذربایجان را مخلوطی از ایرانیان آذری و جاودانیهٔ قدیم می‌شمارد و به نظر می‌رسد منظورش آذربایجانی‌های مسلمان و آذربایجانی‌های پیرو بابک خرّم‌دین است. ابن حوقل (درگذشتهٔ ۳۷۱ هجری/ ۹۸۱ میلادی) نوشته‌است: «زبان مردم آذربایجان و بیشتر مردم ارمنستان ایرانی(الفارسیه) است که آن‌ها را به هم پیوند می‌زند و عربی نیز میان آنان به کار می‌رود و از آنان که به پارسی سخن می‌گوید، کمتر کسی است که عربی را نفهمد...»

یاقوت حموی می‌گوید: «مردم آذربایجان را زبانی است که آن را آذری (الاذریه) می‌نامند و مفهوم کسی جز آنان نیست رواج آذری را هم‌زمان حمله مغول تایید می‌کند. زکریا بن محمد قزوینی در آثار البلاد که در ۶۷۴ هجری/۱۲۷۵ میلادی نوشته شده‌است می‌گوید که: «هیچ شهری از دستبرد ترکان محفوظ نمانده‌است مگر تبریز». چنین بر می‌آید که دست کم تا زمان اباقا از کارایی ترکی بر کنار بوده‌است.

«ابوعبدالله مقدسی» نویسندهٔ اواخر سدهٔ چهارم ق. ، ایران را به هشت اقلیم تقسیم نموده می‌نویسد: «زبان مردم این هشت اقلیم، ایرانی (العجمیة) است؛ جز این که برخی دری و بعضی پیچیده (منغلق) است و همهٔ آن‌ها فارسی نامیده می‌شود». و می‌افزاید که «فارسی آذربایجان در حروف، به فارسی خراسان شبیه‌است»

مردم آذربایجان پیش از رواج ترکی به زبانی که از گویش‌های مهم ایران بوده و به فراخور نام آذربایجان آذری خوانده می‌شده‌است، سخن می‌گفته‌اند. آن زبان که با زبان ری و همدان و اصفهان از یک دست بوده‌است، تا سدهٔ دهم و به گمان بسیار مدت‌ها پس از آن نیز زبان غالب آذربایجان بوده‌است.

پس از حملات عرب‌ها گروهی از مردم مراغه از آن شهر کوچیده و به منطقه رودبار الموت رفتند. این کوچندگان امروز نیز به نام مراغی‌ها نامیده می‌شوند و در ۷-۸ روستای رودبار الموت سکونت دارند. آن‌ها زبان اصلی مادی مراغه آذربایجان را حفظ کرده‌اند و امروز نیز به زبان ایرانی آذری سخن می‌گویند. حمدالله مستوفی، دین مراغی‌های الموت را آیین مزدکی نامیده‌است.

فراموش شدن زبان آذری باستان

تضعیف تدریجی آذری با رسوخ ترک زبانان به آذربایجان ایران شروع شد. اولین ترک زبانان در زمان محمود غزنوی وارد منطقه شدند. ولی این در زمان سلجوقی بود که قبایل ترک شروع به مهاجرت گسترده به آذربایجان کرده و در آنجا سکنی گزیدند. جمعیت ترکی در دوره اتابکان الدنیز آذربایجان (۵۳۱-۶۲۲ هجری) همچنان رشد کرد، ولی اوج آن در دوره ایلخانان مغول بود که اکثریت سربازان شان ترک بودند و آذربایجان را به مرکز سیاسی خود بدل ساختند. زدوخورد و ناآرامی پیوسته که به مدت ۱۵۰ سال بین افول ایلحانان و صعود صفویان در آذربایجان حکمفرما بود، باز موجب جذب عناصر نظامی ترک بیشتری به منطقه شد. در این دوره آذری در دوره ترکمانان قرا قویونلو و آق قویونلو آذری با سرعتی بیشتر از قبل منقرض شد، تا جایی که صفویان که در اصل طایفه‌ای ایرانی زبان بودند ترکی سازی شدند و ترکی را به عنوان زبان بومی خود اختیار کردند.

حکمرانی صفوی که در ابتدا مبتنی بر حمایت قبایل ترک بود و پس از این که حکومت پایگاهی گسترده تر یافت همچنان مورد حمایت و تاثیر قزلباشان بود به نوبه خود به گسترش ترکی و افول آذری، که حداقل دیگر در مراکز شهری مورد استفاده قرار نگرفت، کمک کرد و ترکی تدریجاً به عنوان زبان آذربایجان شناخته شد. نتیجتاً لفظ آذری توسط برخی مؤلفین ترک و در پی آنان شرقشناسان غربی به ترکی آذربایجان اطلاق شد.

در اثر مهاجرت ترک‌های آسیای مرکزی به آذربایجان و دیگر عوامل که عموماً در فاصله سده‌های پنجم تا دهم هجری رخ داده‌است و ادامه این مهاجرت، زبان ترکی کم کم زبان آذری را به بوته فراموشی سپرده، خود جای آن‌را گرفته‌است.

پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامع‌ترین کتاب‌ها درباره تاریخ گروه‌های مختلف ترک چاپ شده‌است روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کرده‌است: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترک‌تبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.

دکتر محمد جواد مشکور درباره آمدن تیره‌های ترک به آذربایجان می‌نویسد: پیشامدهای متناوب یکی پس از دیگری آذربایجان را آماج تهاجمات پیاپی قرار داد. با نفوذ اقوام ترک و گسترش زبان ترکی، سیطرهٔ زبان آذری محدود و رفته رفته رو به کاهش نهاد. در دوران مغول‌ها که بیشتر سربازان آنان ترک بودند و آذربایجان را تخت‌گاه خود قرار دادند، ترکان در آن جا نفوذ گسترده‌ای یافتند. حکومت ترکمانان آق قویونلو و قراقویونلو و اسکان آنها در آذربایجان بیش از پیش مایه رونق ترکی و تضعیف زبان «آذری» شد. جنگ‌ها و عصیان‌هایی که در فاصله بر افتادن و برخاستن صفویان پیش آمد سربازان ترک بیشتری را به آذربایجان سرازیر کرد. وجود قزلباش‌های ترک نیز مزید بر چرایی شد و زبان ترکی را در آن سرزمین رونق بخشید. از جمله دیگر کسانی که تبریز و مراغه را پایتخت خویش قرار دادند هلاکوخان ایلخانی بود.

ولادیمیر مینورسکی در دانش‌نامه اسلام فرایند تغییر زبان مردم آذربایجان را چنین توضیح می‌دهد: در حدود قرن شش هجری تحت لوای سلجوقیان قبیله غوز ابتدا در تعداد اندک و سپس در تعداد قابل توجهی آذربایجان را اشغال می‌نمایند. در نتیجه مردمان ایرانی‌زبان آذربایجان و نواحی ماوراء قفقاز تبدیل به ترک‌زبان شدند، هرچند که ویژگی‌های تمایزبخش زبان ترکی آذربایجانی، مانند آواهای پارسی و نادیده گرفتن تطابق صوتی، منشا غیرترکی جمعیت ترک‌زبان شده را منعکس می‌کند.

ریچارد فرای نیز زبان آذری را زبانی گسترده و زبان اصلی در جغرافیای آذربایجان می‌داند. به نظر وی این زبان غالب آذربایجان از قرن چهاردهم میلادی به طور تدریجی جایگاهش را به ترکی آذربایجان داد.

پروفسور ژان دورینگ شرق‌شناس و موسیقی‌دان نیز تایید می‌کند که شهر تبریز در قرن ۱۵ میلادی هنوز ترک‌زبان نشده بود.

گویش‌های کنونی

باوجود تضعیف زبان آذری باستانی از زمان غلبهٔ مغول، گویش‌های آن زبان به گونهٔ کامل از میان نرفته، بلکه هنوز هم به صورت پراکنده و بیش‌تر با نام تاتی با آن‌ها سخن می‌گویند. این گویش‌ها از شمال به جنوب عبارت‌اند از:

شاعران آذری‌گوی

آثار آذری

آثار نوشتاری آذری که در آثار دوره اسلامی پراکنده‌است، عبارتند از جمله‌هایی از زبان تبریزی در نزهه القلوب حمدالله مستوفی، جمله‌ای به زبان تبریزی و دو جمله از شیخ صفی الدین اردبیلی، یک دو بیتی از شیخ صفی، یک دو بیتی به زبان اردبیلی، یک دو بیتی به زبان خلخالی که همه در صفوه الصفای ابن بزاز(چاپ بمبئی) معاصر شیخ صدرالدین فرزند شیخ صفی الدین(سده هشتم) موجود است، یازده دو بیتی از شیخ صفی در سلسله النسب صفویان نوشته شیخ حسین از جانشینان شیخ پارسا گیلانی مراد شیخ صفی الدین چاپ برلین، ۳۳-۲۹ ملمعی از همام تبریزی(متوفی ۷۱۴ هجری/ ۱۲۱۴ قمری) به پارسی و زبانی محلی که باید زبان تبریز باشد. زبان آذری با زبان دری در خراسان متفاوت است و تا جایی که قطران تبریزی(قرن ۱۱) مجبور می‏شود آن را در یک بیت شعر بگوید:

بلبل به سان مطرب بیدل فراز گل   گه پارسی نوازد، گاهی زند دری

بسیاری از جملات و عبارات و کلمات موجود در کتاب‏ها و نسخ دست نویس قدیمی از وجود این زبان حکایت می‏کنند.حمدالله مستوفی یک جمله از زبان تبریزی نقل می‏کند:
تبارزه(تبریزی‏ها) اگر صاحب حُسنی را با لباس ناسزا یابند، گویند «انگور خلوقی بی چه در، درّ سوه اندرین»؛ یعنی انگور خلوقی(انگوری مرغوب) است در سبد دریده.

در شعرهای ایرانی آمیختگی از زبان‏های دیگر نیز هست. این یک شعر از همام تبریزی است که با لهجه تبریزی و لهجه دری آمیخته شده‌است:
 

بدیذم چشم مستت رفتم اژ دست // کوام و آذر دلی کویا بتی مست // دل‌ام خود رفت و می‌دانم که روژی // به مهرت هم بشی خوش کیانم اژ دست // به آب زندگی ای خوش عبارت // لوانت لاود جمن دیل و کیان بست // دمی بر عاشق خود مهربان شو // کزی سر مهرورزی کست و نی کست // به عشق‌ات گر همام از جان برآیذ // مواژش کان بوان بمرت وارست // کرم خا و ابری بشم بوینی // به بویت خته بام ژاهنام

بیت دیگری از همام تبریزی:
 

وهار و ول و دیم یار خوش بی   اوی یاران مه ول بی مه وهاران

معنی:بهار و گل و روی یار خوش هستند. اما بدون دوست هیچ گل و بهاری نیست.

کشف جدید دیگری به نام سفینه تبریزی شامل جملات خاص زبان تبریزی می‏باشد. اینها در دوران ایلخانی جمع گشته‌است. یک جمله از بابا فرج تبریزی در سفینه تبریزی به این صورت است:
 

انانک قدهٔ فرجشون فعالم آندره اووارادا چاشمش نه پیف قدم کینستا نه پیف حدوث.
معنی:چندانک فرج را در عالم آورده‌اند چشم او نه بر قدم افتاده‌است نه بر حدوث.

سفینه تبریزی شامل جملات و شعرهای از زبان آذری می‏باشد. در یک قسمت از این کتاب نویسنده خود مستقیما این زبان را زبان تبریزی می‏خواند:
 

دَچَان چوچرخ نکویت مو ایر رهشه مهر دورش
چَو ِش دَ کارده شکویت ولَول ودَارد سَر ِ یَوه
پَری بقهر اره میر دون جو پور زون هنرمند
پروکری اَنزوتون منی که آن هزیوه
اکیژ بحتَ ورامرو کی چرخ هانزمَویتی
ژژور منشی چو بخت اهون قدریوه
نه چرخ استه نبوتی نه روزو ورو فوتی
زو ِم چو واش خللیوه زمم حو بورضی ربوه

یک جمله از زبان تبریزی موجود است که به وسیله بزاز اردبیلی در صفوت الصفا ترجمه شده‌است:
«علیشاه چو در آمد گستاخ وار شیخ را در کنار گرفت و گفت حاضر باش بزبان تبریزی گو حریفر ژاته یعنی سخن بصرف بگو حریفت رسیده‌است. در این گفتن دست بر کتف مبارک شیخ زد شیخ را غیرت سر بر کرد»

در یک جمله پیر ذهتاب تبریزی حاکم قراقوینلو اسکندر خطاب کرده و گفته:
 

اسکندر، رودم کشتی، رودت کشاد!
ترجمه:اسکندر، پسرم کُشتی، پسرت کشته باد!
 

کلمه رود به معنی پسر هنوز در بسیاری از لهجه‏های خانواده زبان‏های ایرانی استفاده می‏شود مانند لهجه لارستانی، اطراف استان فارس و لری بختیاری.

چهار رباعی با عنوان فهلویات از خواجه محمود خوجانی، متولد شده در خوجان یا خورجان در نزدیکی تبریز توسط عبدالقادر مراغی ثبت گردیده‌است. یکی از آن چهار رباعی این است:
 

همه کیژی نَهَند خُشتی بَخُشتی   بَنا اج چو کَه دستِ گیژی وَنیژه
همه پیغمبران خُو بی و چو کِی   محمدمصطفی کیژی وَنیژه

یک غزل و چهارده رباعی تحت عنوان فهلویات از مغربی تبریزی باقی مانده‌است.

یک نوشته از مادر عصمت تبریزی که یک زن شاعر و صوفی بوده‌است که این نوشته اکنون در ترکیه نگاه داشته می‏شود. درباره زیارتگاه مقدسی در تبریز گفته‌است. که عبارت بوری بوری که در فارسی معنی بیا بیا را می‏دهد که مولانا از زبان شمس تبریزی نقل می‏کند:
 

ولی ترجیع پنجم در نیایم جز به دستوری   که شمس الدین تبریزی بفرماید مرا بوری
مرا گوید بیا، بوری که من باغم تو زنبوری   که تا خونت عسل گردد که تا مومت شود نوری

کلمه بوری را کربلایی حسین تبریزی از خواجه عبدالرحیم اژابادی نقل می‏کند که به معنی بیا است. در لهجه هرزندی در هرزند آذربایجان مانند لهجه کارنگی در آذربایجان که هر دو در قرن بیستم ثبت گردیدند. دو کلمه بیری و بوراه هر دو به معنی آمدن و از یک ریشه هستند.

و همچنین در زبان لکی واژه بوری به معنی بیا هنوز کاربرد دارد در اشعار باباطاهر لغت «بوره» به همین معنی "بیاً بکار رفته‌است:
بوره بلبل بنالیم از سر سوز
بوره آه سحر از مو بیاموز
تو از بهر گلی ده روز نالی
مو از بهر دل‌آرامم شو و روز

همچنین شعری از بانو باغبان اردبیلی که در آن شیخ صفی الدین اردبیلی را مخاطب قرار داده بود نیز به این زبان موجود است:

دیره کین سربه سودای ته گیجی   دیره کین چش چو خونین اسره ریجی
 
دیره سرباستانه اچ ته دارم   خود نواجی کووربختی چوکیجی

معنی فارسی:«دیرگاهی است که این سر با سودای تو گیج است، دیرگاهی است که این چشم اشک خونین می‏ریزد، خود نمی‏گویی که بدبخت چه کسی هستی؟»

  • محسنی در زیربخش "زبان پهلوی آذری" نمونه‌های برجای مانده از زبان کهن آذری را آورده‌است. از جمله:

۱- دو شعر از همام تبریزی ۲- دوبیتی از یعقوب اردبیلی ۳- یازده دو بیتی از شیخ صفی اردبیلی ۴- اشعاری از مهان کشفی ۵- اشعاری از معالی ۶- یک جمله از زبان تبریزیان در کتاب نزهه القلوب ۷- سه جمله از شیخ صفی ۸- یک جمله از زنی عارف به نام ماما عصمت اسبستی ۹- یک جمله از پیر حسن زهتاب تبریزی به اسکندر قراقویونلو ۱۰- شمار فراوانی از واژه‌های برجای مانده از زبان پهلوی آذری... همچنین "رسالهٔ مولانا روحی انارجانی" را نمونه‌ای بازمانده از یکی از گویش‌های زبان آذری باستان می‌داند که البته با زبان پهلوی آذری یکسان نیست.

واژه‌های تبریزی

در واژه‌نامه‌ای به نام «فرهنگ جهانگیری» (سدهٔ یازدهم ق.) به صراحت میان زبان مردم تبریز و زبان ترکی جدایی نهاده، نوشته شده‌است: «آژخ (= زگیل): به ترکی «لوینک» و به زبان تبریز «سکیل» گویند» (کیا، ص ۱۵). در ادامه، به نمونه‌هایی از این واژگان آذری اشاره می‌شود:

چراغله = کرم شب‌تاب (کیا، ص ۱۱)؛ زوال = انگشت (همان، ص ۱۴)؛ زیوال = شبنم (همان جا)؛ سودان = سار (همان، ص ۱۶)؛ سور = لوچ (همان جا)؛ شفت = ناهموار (همان، ص ۱۷)؛ شم = کفش (همان، ص ۱۸)؛ نگ/ تگ = کام دهان (همان، ۱۸ و ۳۰)؛ کلاه‌دیوان = قارچ (همان، ص ۲۱)؛ کنگر = جغد (همان، ص ۳-۲۲)؛ مشکین‌پر = خفاش (همان، ص ۲۴)؛ مله = ساس (همان جا)؛ انین = نیزه (همان، ص۲۹)؛ تیته = مردمک (همان، ص ۳۱)؛ برز = بلندی (همان، ص ۳۹)؛ کریوه = عقبه (همان جا)؛ سهراب = سرخاب (همان، ص ۴۰).

همسنجی بعضی واژه‌های آذری در سایر زبان‏های خانواده ایرانی

 
آذری زازاکی پارسی کردی سورانی
berz berz بلند barz/bilind
herz erz هل hil
sor ser سال sall
dêl zerri دل dill/zawir
hre hire سه se
des des ده de

منبع:Paul, Ludwig. (۱۹۹۸) «The Position of Zazaki Among West Iranian languages.»

دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 10:54 ::  نويسنده : علي
 
 

زبان ترکی آذربایجانی

ترکی آذربایجانی
jپرونده:  
حوزهٔ استفاده ایران، جمهوری آذربایجان، ترکیه، عراق، گرجستان
شمار گویش‌وران ۱۱ میلیون تا ۱۶ میلیون در جمعیت ایران (۱۵٬۵۲۳٬۰۹۰ میلیون نفر در سال ۱۳۸۱)،۹۰٫۶درصد (۷٬۳۸۴٬۴۷۸ میلیون نفر) جمعیت جمهوری آذربایجان، ؟ درصد ترکیه

تعداد کل گویش وران در جهان ۱۸  الی ۲۵  میلیون نفر است، ارقام تخمینی هستند.

گویشوران در ایران ۱۶ تا ۲۳٫۳ درصد جمعیت ایران
خانواده زبانی زبان‌های آلتائی، ترکی، ترکی غربی
زبان رسمی جمهوری آذربایجان
کدهای زبان  

ISO 639-1

az

ISO 639-2

aze

ISO/DIS 639-3

لهجه‌ها:

زبان ترکی آذربایجانی (به ترکی آذربایجانی: آذربایجان دیلی و با خط لاتینی شده Azərbaycan Türkcəsi و یا Azərbaycan dili) زبانی از خانواده زبان‌های ترکی است که توسط مردمان آذری در جنوب غربی آسیا عمدتاً در آذربایجان و سایر مناطق آذربایجانی‌نشین ایران و جمهوری آذربایجان تکلم می شود. این زبان در جمهوری آذربایجان زبان رسمی ست. این زبان بخشی از شاخه زبان‌های اغوز زبانهای ترکی است و به ترکی، قشقایی و ترکمنی بسیار نزدیک است. ترکی آذربایجانی به عنوان زبان گفتاری همچنین در نواحی شرقی ترکیه و جنوب گرجستان و داغستان رایج است. زبان ترکی آذربایجانی بطور قابل توجهی تحت تاثیر زبان عربی به ویژه در لغات، سیستم آوایی و گرامر قرار گرفته و در ایران علاوه بر زبان عربی، بشدت از زبان فارسی نیز تاثیر پذیرفته است.

نام زبان

در زبان‌ها و موقعیت‌های مختلف، نام‌های متفاوتی به این زبان داده شده است که همگی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

در ایران و به زبان فارسی، این زبان معمولا ترکی (Torki) نامیده می‌شود، و زبان ترکی آناتولی را به خاطر اشتباه گرفته نشدن با این زبان، ترکی استانبولی می‌نامند. در خود زبان ترکی آذربایجانی هم در حالت صحبت معمولی و محاوره و نوشتار ساده، تورکو  (Türkü) یا تورکی  (Türki) نامیده می‌شود که همان تلفظ ترکی شده کلمه مورد استفاده در فارسی است.

در زبان رسمی و نوشتاری و همچنین توسط بزرگان ادبی این زبان در ایران، تورکجه (Türkcə) نامیده می‌شود.

در جمهوری آذربایجان معمولا زبان آذربایجانی (Azərbaycan dili)، آذربایجانی (Azərbaycanca) یا ترکی آذربایجانی (Azərbaycan Türkcəsi) نامیده می‌شود.

گروه‌بندی زبانی

ترکی آذربایجانی زیرشاخهٔ زبان‌های ترکی و زبان اکثر مناطق ترک‌نشین ایران از جمله آذربایجان است.

سایر زیرشاخه‌های مختلف زبان ترکی موجود در ایران عبارتند از :

زبان ترکی آذربایجانی به صورت دوطرفه، توسط ترکمن‌ها و ترک‌ها (شامل ترکی استانبولی و لهجه‌های گفتاری، ترکمن‌های عراق و قشقایی) قابل فهم است.

شمار گویشوران

در مورد شمار سخنگویان به زبان ترکی آذربایجانی، اتفاق نظر وجود ندارد و برآوردها متفاوت است. بنیان این تفاوت، عدم ارائهٔ آمار رسمی از سوی دولت ایران است. تمامی ارقام ارائه‌شده بر اساس تخمین است.

منابع پژوهشی جمعیت گویشوران زبان ترکی آذربایجانی در ایران را ۱۵ میلیون نفر ذکر می‌کنند.

کتابچهٔ سازمان سیا بنابر تخمینی که آمریکا در سال ۱۹۴۳ در مورد اقوام ایران انجام داده‌است، شمار سخن‌گویان ترکی آذربایجانی را ۲۴٪ تخمین زده‌است . (با در نظر گرفتن قشقایی‌ها). تخمین دانشنامهٔ زبان کمبریج  برای سال ۱۹۸۶، ۱۲ میلیون در کل و ۷ میلیون در ایران (۱۵٪) بوده‌است (با احتساب قشقایی‌ها). دانشنامهٔ بین‌المللی زبانشناسی  نیز در تخمین سال ۱۹۸۶، تعداد سخنگویان به این زبان در ایران را ۷۷۶۰۰۰۰ نفر (۱۶٪ درصد) براورد می‌کند که به تخمین دانشنامهٔ زبان کمبریج بسیار نزدیک است.

سازمان سیا در سال ۲۰۰۸ جمعیت ترک‌زبانان جمهوری آذربایجان را ۹۰٫۳٪ از مردم آن کشور گزارش کرده‌است.

سایت اتنولوگ جمعیت ترک زبانان آذربایجانی ایران را ۱۱٫۲۰۰٫۰۰۰ نفر اعلام کرده است.

 

دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 10:41 ::  نويسنده : علي
 
 

خط زبان ترکی آذربایجانی


 

جدول مقایسهٔ الفبای آذربایجانی

عربی

لاتین

سیریلیک

لاتین

آ ا A a А а A a
B b Б б B b
C c Ҹ ҹ C c
چ Ç ç Ч ч Ç ç
D d Д д D d
ائ‍ ئ‍ ‍ ئ E e Е е E e
اَ ه ‍ه Ə ə Ә ә Ə ə
F f Ф ф F f
گ G g Ҝ ҝ G g
Ƣ ƣ Ғ ғ Ğ ğ
ﺡ، ﻩ H h Һ һ H h
X x Х х X x
ای‍̂ ی‍̂ ی̂ Ь ь Ы ы I ı
ای‍ ی‍ ی I i И и İ i
ژ Ƶ ƶ Ж ж J j
K k К к K k
Q q Г г Q q
L l Л л L l
M m М м M m
N n Н н N n
اوْ وْ O o О о O o
اؤ ؤ Ɵ ɵ Ө ө Ö ö
پ P p П п P p
R r Р р R r
س، ث، ص S s С с S s
Ş ş Ш ш Ş ş
ﺕ، ﻁ T t Т т T t
اۇ ۇ U u У у U u
اۆ ۆ Y y Ү ү Ü ü
V v В в V v
ی J j Ј ј Y y
ز، ذ، ض، ظ Z z З з Z z

تحول در خط ترکی آذربایجانی مدرن

در سده ۱۹ میلادی افرادی مسئلهٔ تغییر الفبای ترکی آذربایجانی را مطرح کردند. میرزا فتحعلی آخوندزاده (۱۸۷۸) و جلیل محمد قلی‌زاده از این دسته افراد بودند. البته این امر با مخالفت شدید گروههای دیگر از جمله برخی فرهنگیان و روحانیان روبرو شد.صرف نظر از دغدغهٔ روحانیان که معتقد بودند تغییر خط ارتباط مردم را با قرآن و دیگر متون دینی قطع خواهد کرد برخی اهالی فرهنگ اعتقاد داشتند که خط بخشی از هویت هر قوم را تشکیل می دهد و از آنجاییک چند صد سال است که تمام متون ادبی ترکی و هزاران هزار کتاب در این خط تالیف شده اند تغییر خط به نوعی یک گسستگی فرهنگی به وجود خواهد آورد. این مسئله در دورهٔ بسیار کوتاه جمهوری دمکراتیک آذربایجان (۱۹۱۸-۱۹۱۹) نیز مطرح گشت. بعد از پیروزی بلشویکها چندین روزنامه به خط لاتین در باکو چاپ می‌شد؛ ولی خط عربی هنوز به کار گرفته می‌شد. در سال ۱۹۲۴ نریمان نریمانف رهبر بلشویک آذربایجان توانست قانون استفاده از لاتین در امور دولتی را به تصویب مجلس جمهوری آذربایجان شوروی برساند.

تغییر به الفبای لاتین (۱۹۲۶)

در سال ۱۹۲۶ اولین کنفرانس ترک‌شناسی در باکو برگزار شد. گردآمدگان تصمیم گرفتند که خط لاتین را خط مورد استفادهٔ تمام ترک‌زبانان آذربایجانی جهان اعلام کنند. دو سال بعد به رهبری کمال پاشا رفرم خط در ترکیه به اجرا گذاشته شد و الفبای لاتین جایگزین الفبای عثمانی (عربی) گردید. در همین سال کمیته‌ای به نام یئنی اَلیفبا (الفبای جدید) در مسکو به تدوین الفبای یکدستی پرداخت که در تمامی جمهوری‌های ترک‌زبان اتحاد جماهیر شوروی (آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان) استفاده شود. این الفبا به مدت بیش از ده سال مورد استفاده بود.

تغییر به الفبای سیریلیک

 

در سال ۱۹۳۹ الفبای لاتین کنار گذاشته شده و خط سیریلیک روسی جایگرین خط لاتین گردید. همچنین تدریس زبان روسی در تمام مدارس اجباری اعلام شد. سیاست تجزیه کردن ملتها و ممانعت از احساسات ملی‌گرایانه می‌تواند از دلایل تغییر دوبارهٔ خط در این دوره و عدم هماهنگی بین گروههای زبانی مشترک در تدوین الفبای جدید باشد. ترس استالین که ازاتحاد و قدرت گرفتن دوبارهٔ مسلمانان -که اغلب آنها ترک بودند- سرکوب زبانهای غیرروس در محدودهٔ جغرافیای اتحاد شوروی با جایگزینی زبان روسی به شدت ادامه یافت که تا سقوط این اتحادیهٔ در ۱۹۹۱ ادامه داشت؛ ولی بعضی از این جمهوریها پس از استقلال خود در سال ۱۹۹۱ الفبای خود را دوباره به لاتین بر گرداندند.

آثار مکتوب زیادی به زبان آذربایجانی با الفبای عربی بر جای مانده‌است که تمامی این کتب هنوز به خط لاتین در دسترس نیستند. با چند حرف اضافه (x,q,ə) یعنی (اَ، ق، خ) اندکی با استانبولی متفاوت است. در ایران زبان آذربایجانی با الفبای عربی نوشته می‌شود. البته از الفبای لاتین نیز بعضاً در اینترنت استفاده می‌شود. در حال حاضر زبانهای ترکی که از الفبای لاتین استفاده می‌کنند، عبارتند از ترکی آذربایجانی (جمهوری آذربایجان)، ترکی ترکیه، ترکمنی، قزاقی، ازبکی، اویغوری(بخشا) و تاتاری.

واژه‌سازی در زبان ترکی آذربایجانی

دستور زبان ترکی آذربایجانی متأثر از هم آوائی صوتی حروف است. در زبان ترکی آذربایجانی صداهای خشن (O,U,A,I) و صداهای نازک (Ö,Ü,E,Ə,İ) نمی‌توانند در ریشه یک واژه با هم مخلوط شوند و با همان ترتیب فوق در کلمه می‌آیند. مانند Gözəllik و Ayrılıq. واژه‌های بیگانه نیز تا حد امکان تحت تأثیر این قانون قرار می‌گیرند. مانند کلمه عربی حسین (Hoseyn) که در ترکی Hüseyn و کلمه عربی عباس (Əbbas) که در ترکی (Abbas) گفته می‌شود. گروهی از ترکی آذربایجانی زبانها هنگام صحبت کردن به زبان‌های دیگری، ناخودآگاه از این قانون طبیعی زبان خود پیروی می‌کنند.

زبان ترکی آذربایجانی همانند سایر شاخه‌های زبان ترکی از نظر ساختاری جزو زبانهای التصاقی بشمار می‌آید. در این زبان ریشه یک فعل یا یک اسم را می‌توان با اضافه کردن پسوندهای متعدد تغییر زمانی، جمعی و صفتی داد..

افعال متعدی در ترکی آذربایجانی با اضافه کردن پسوند به افعال لازم ساخته می‌شود. بطور مثال: اوخشاماق=شبیه بودن ← اوخشاتماق= شبیه کردن

افعال متعدی درجه دو و درجه سه نیز قابل ساخت است: یازماق = نوشتن(متعدی)← یازدیرماق = نویساندن (متعدی درجه دو)← یازدیرتماق = وسیله نوشتن کسی را فراهم کردن (متعدی درجه سه).

ترکیب پسوندها و حالات افعال در ترکی آذربایجانی به خلق کلماتی منجر می‌شود که بیان آنها در برخی زبان‌های تصریفی با یک یا چند جمله مقدور است. مثال: اونلاری سئویشدیرمه‌لی‌ییک (onlari sevişdirməliyik)= آن‌ها را باید تشویق کنیم که همدیگر را دوست داشته باشند. یا برای دوست داشتن هم باید تشویقشان کنیم. یا سانجیلاندیرانلاردانیمیش (Sancılandıranlardanımış)= از نوعی بود که باعث درد می‌شود

سایرِ خصوصیات زبان‌شناختی

  • زبان ترکی آذربایجانی مانند سایر زبان‌های ترکی از نظرِ ساختاری زبانی التصاقی است. منظور از زبان التصاقی یا پس‌وندی این است که بن فعل در ابتدای واژه قرار می‌گیرد و با افزودن پسوندها حالت‌های فعل تغییر می‌کند. مثال: گل (بیا) گل‌دی (آمد)، گل‌دی‌لر (آمدند).
  • در زبان ترکی آذربایجانی امکان ساختن فعل و مصدر از اسم و صفت وجود دارد. مثال: قولاخ (گوش)، قولاخ‌لاماخ (گرفتن از گوشِ کسی برای تنبیه)؛ ال (دست)، ال‌له‌مک (ورز دادن)؛ سو (آب)، سولاماق (آب پاشیدن)؛ گؤزل (زیبا [صفت])، گؤزل‌لمه‌ک (به‌زیبایی ستودن)، یئیین (تند [صفت]) یئیین‌لمک (شتاب گرفتن)؛ گؤز (چشم)، گؤزلوک (عینک)، گؤزلوک‌چو (عینک‌ساز یا عینک‌فروش)، گؤزلوک‌چولوک (عینک‌سازی یا عینک‌فروشی). این ویژگی زبان‌شناختی، امکان گسترده‌ای برای افادهٔ روی‌دادها و افعال پدید می‌آورد تاآنجا که برخی از محققین شمار فعل را در زبان‌های ترکی و ازجمله آذربایجانی غیرقابل شمارش دانسته‌اند.
  • افعال در زبان ترکی تک‌جزئی و یک‌تکه هستند. ساختن فعل با استفاده از افعال معین یا افعال کمکی عمدتاً به افعالی منحصر است که از زبان عربی یا فارسی به ترکی آذربایجانی وارد شده‌اند. این ویژگی انعطاف‌پذیری قابل توجهی در زبان ترکی آذربایجانی برای ساختن واژه‌های جدید حتی با استفاده از وام‌واژه‌ها ایجاد می‌کند. مثال: تلفن، تلفن‌لاش‌ماق (ارتباط تلفنی برقرار کردن).

ادبیات ترکی آذربایجانی

آثار مکتوب ادبی ترکی آذربایجانی به صورت شعر متعلق به قرن سیزده میلادی مربوط به شیخ عزالدین پورحسنِ اسفراینی از خراسان میباشد. شاعران بزرگی چون نسیمی، حبیبی، قاضی برهان‌الدین و ضریر آثار خود را به این زبان نوشته‌اند. عمادالدین نسیمی عارف و فیلسوف بانی را می‌توان معمار شعر ترکی آذربایجانی شمرد. کتاب دده قورقود که از ۱۲ داستان تشکیل شده و اثری ذیقیمتی به زبان ترکی آذربایجانی است به نثر و در میان داستانها مضامینی شبیه به شعر آزاد امروز آورده شده‌است، در این کتاب حوادث موضوع داستانها و اتفاقات در آذربایجان و شرق ترکیه امروزی می افتد. این اثر در قرن شانزدهم میلادی نوشته شده ولی خود داستانها مربوط به قرن چهاردم میلادی هستند.. شاه اسماعیل ختایی و محمد فضولی دو شاعر توانای اوخر قرن پانزده و اوایل شانزدهم میلادی هستند. فضولی شاعری با شهرت جهانی است که اشعار او به زبانهای مختلف ترجمه شده‌است. از شاعران ترک سده‌های ۱۶ و ۱۷ می‌توان از ، شاه عباس دوم نام برد.ملاپناه واقف و آقا نمونه‌ای از شعرای قرن ۱۸ هستند. در قرن ۱۹ نیز شاهد شعرای بنامی چون حکیم هیدجی، ساوه‌ای، ماذون قشقائی و هستیم. ده‌ها شاعر دیگر چون حقیقی و انوار و حبیبی و معجز شبستری، حبیب ساهر، بولود قاراچورلو (سهند)، ، کریمی مراغه‌ای، شهریار، و راکه در دوران معاصر به ترکی آذربایجانی شعر گفته‌اند را می‌توان نام برد.

ادبیات ترکی در مرثیه‌سرایی برای اهل بیت عصمت و طهارت نیز از گنجینه‌ای غنی بهره‌مند است. از میان شاعران این عرصه می‌توان به ، ، ، ، حیرانی، دخیل مراغه‌ای، عاصم، عندلیب، بیضای اردبیلی، ، اشاره کرد.

گنجینهٔ ادبی معاصر جمهوری آذربایجان شامل ادیبان بزرگی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، جلیل محمدقلی‌زاده، ، ، ، ، صمد وورغون، ، میکاییل مشفق، ، و علی آقا واحد هستند.

زبان عربی و فارسی به بخشی از ادبیات ترکی آذربایجانی که آن را ادبیات دیوانی می‌نامند تأثیر گذاشته‌اند، که این تأثیر را به‌روشنی در اشعار تقلید شدهٔ فضولی از غزلیات فارسی می‌توان مشاهده کرد. درادبیات دیوانی لغات ترکی اصیل همراه با تشبیهات بسیاری که از شعر و ادب فارسی نشأت گرفته‌است را به‌روشنی می‌توان دید.

زبان ترکی آذربایجانی از دوران‌های گذشته همواره در تمام سطوح تأثیر بسیار عمیقی از زبان فارسی گرفته‌است. این تأثیر عمیق نه تنها در سطح وام‌واژه‌ها بلکه در عناصر دستوری مانند پیشوند و پسوندها و عبارات زبانی و همچنین گرته‌برداری (ترجمه تحت‌اللفظی جمله‌ها) دیده می‌شود. در منطقه قفقاز تأثیرگیری از زبان روسی نیز بر این لایه فارسی افزوده شده‌است.

یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, :: 14:3 ::  نويسنده : علي
 
 

علی جوان

علی جوان

دکتر علی جوان در سال ۱۳۴۷
زادروز ۵ دی ۱۳۰۵
تبریز، ایران
پیشه فیزیک (لیزر گازی)
گفتاورد در انجام هر کاری ببینید قلب‌ تان چه می گوید.
جایزه‌ها مدال بنیاد «فه‌نی و جان هرتز»، مدال فردریک ایوز، جایزهٔ جهانی آلبرت اینیشتین

علی جوان (۵ دی ۱۳۰۵، تبریز ) فیزیکدان و مخترع ایرانی است. وی اولین لیزر گازی دنیا که ترکیبی از دو گاز هلیوم و نئون است و به همین نام نیز معروف است را اختراع کرد. این لیزر از نوع لیزرهای بی خطر به حساب می‌آید، رنگ آن سرخ است و در آزمایشگاه‌های دانشگاه‌ها برای بررسی پدیده‌هایی مانند تداخل امواج و آزمایش دو شکاف یانگ کاربرد دارد. خواندن کدهای اجناس در هنگام خرید از فروشگاهها، سی‌دی CDو دی وی دی DVD، طیف نمایی (که با آن می‌توان پهنای خط نوسانی را هم در ناحیه مرئی و هم در ناحیه فروسرخ، تا چند ده کیلوهرتز باریک کرد)، چاپگرها، شبکه‌های مخابرات کابل نوری، دستگاههای برش فلزات، فاصله یابی ماهواره ای، حفاری‌های تونل ها، نقشه برداری‌های زیرزمینی نظیر مترو و در رسیدن به نقطه ای که از دو طرف حفاری می‌شود تا به هم برسند، گسترش و بزرگتر شدن ارتباطات لیزری در شاهراه‌های اینترنتی و نوشتن و خواندن اطلاعات در حافظه نوری در کامپیوترها، بخیه بافت‌های بدن، برداشتن خال‌های مزاحم، درمان پوسیدگیهای دندانی، تهیه حفره به منظور پر کردن دندان و جراحی ریشه دندان، بیماری‌های مخاط دهان ... جراحی چشم با لیزر، جداسازی ایزوتوپ ها، تمام‌نگاری (هولوگرافی)، عکسبرداری سه بعدی از یک جسم و یا یک صحنه، گرافیک لیزری که به طور وسیعی توسط بسیاری از ناشران برای انتقال رونوشت صفحات به کار برده می شود...همه و همه از تأثیرات اختراع لیزر گازی توسط دکتر علی جوان است

 پیشینه

علی جوان که از پدر و مادری تبریزی ، در تبریز متولد شد از سن ۵ سالگی شیفته ریاضیات و بازی با اعداد بود.پس از گذراندن تحصیلات در دبیرستان البرز، تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه تهران ادامه داد. سپس در سال۱۹۴۸ (میلادی) به ایالات متحده آمریکا رفت و تحصیلات خود را در مقطع دکترای فیزیک در دانشگاه کلمبیا ادامه داد. دکتر جوان به هنر و به ویژه به موسیقی هم عشق می‌ورزید و در کلاس‌های هنری دانشگاه کلمبیا شرکت می‌کرد. خودش گفته است موسیقی باخ جلوه ای از عالم ریاضی است.

دکتر جوان در سال ۱۹۵۸ که عضو گروه تحقیقاتی لابراتور بل بود، اصول لیزر گازی را پایه گذاشت، دو سال بعد، دقیقاً در ساعت ۴ و بیست دقیقه بعدازظهر دوازدهم دسامبر سال ۱۹۶۰ درحالیکه برف سنگینی شروع به باریدن کرده بود، موفق شد لیزر گازی هلیوم - نئون را ابداع کند. نام دو تن از همکاران وی «ویلیام به‌نت»  و «دونالد هه‌ریوت» بود.

دکتر علی جوان فردای آنروز لیزر گازی را بوسیله فرستادن پیغامی تلفنی امتحان کرد و برای اولین بار در تاریخ، یک مکالمه تلفنی به وسیله یک لیزر نوری انجام شد. تاریخ دقیق آن واقعه شگفت، ۱۳ دسامبر سال ۱۹۶۰ بود.

وی در سال۱۹۶۴ (میلادی) با درجه دانشیاری به عضویت هیات علمی موسسه فناوری ماساچوست (MIT)در آمد. در حال حاضر استاد بازنشسته موسسه فناوری ماساچوست در ایالات متحده آمریکا می‌باشد. گرایش وی در فیزیک، اتمی - مولکولی و اپتیک است.

دکتر علی جوان هنوز هم بطور زیادی درگیر اختراعات جدید است و بر روی نسل جدید تراشه هایی که درون آنها فوتونها بجای الکترونها حرکت خواهند کرد، تحقیق می‌کند. اگر تحقیقاتش نتیجه بدهد، تحولی چشمگیر در سرعت تراشه‌ها و وسایل الکترونیکی و رایانه ای پدید خواهد آمد. او پیش بینی می‌کند که روزی بجای مگاهرتز رادیویی، جای آنرا گیگاهرتزهای لیزری خواهند گرفت. دکتر جوان بزرگترین آزمایشگاه تحقیقاتی را در طی سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ در دانشگاه ماساچوست آمریکا برپا نمود، بسیاری از پیشرفتها در صنعت لیزر را در این آزمایشگاه انجام داد و در طی سالها باعث جلو بردن و پیشرفت در صنایع الکترونیک شد. دکتر علی جوان در تحقیقات گسترده لیزرهای پرانرژی، رادارهای مولتی استاتیک لیزری که توسط ساعت‌های نوری دقیق کنترل می شودو لیزرهای پزشکی شرکت داشته است.

 لیزر گازی چیست؟

لیزرهای گازی نوع ویژه ای از لیزر است که در آن گازی درون یک لوله شفاف مثل لامپ مهتابی می‌رود. عبور جریان از این لوله باعث رفت و آمد فوتون می شود. یعنی جریان الکتریکی، برای تولید نور، در یک گاز تخلیه می‌شود. اولین نوع این لیزرها هلیم نئون بود. یعنی همین لیزرهای خانگی و مدارس. این لیزر ِ را در مؤسسهٔ بل دکتر علی جوان اختراع نمود.

لیزر گازی که او عرضه کرداولین لیزری بود که بصورت مداوم کار می کرد و باعث شد که در جهان جلب توجه کرده، پایه ای برای تحقیقات بیشتر در این زمینه باشد.

نوع دیگر لیزر، لیزر دی اکسید کربن (CO2)است که می تواند یک نور لیزر خیلی پر قدرت تولید کند و در رادارها بکار برده می‌شود و همچنین در صنایع جوشکاری برای ساخت دقیق مواردی که برای بیماران قلبی استفاده می شود، قابل استفاده است. البته در محفظه آن هلیوم و مقداری نیتروژن هم هست. کاز نیتروژن، انرژی ِ الکترودها را ذخیره می‌کند. پس از برخورد مولکولهای نیتروژن به مولکول CO2 این انرژی انتقال می یابد و مولکولهای CO2 برانگیخته می شوند. گاز هلیوم به انتقال ِ انرژی کمک می‌کند و سبب می‌شود تا مولکولهای دی اکسید کربن زودتر به ترازهای انرژی عادی یا حالت عادی خود برگردند.

لیزر گازی یک نقطه عطف در تاریخ فناوری‌های نوین دنیا به حساب می آید. پروفسور جوان قبل از اختراع لیزر گازی، تئوری میزر سه سطحی را پایه گذاری کرد و اهمیت همگرایی فازی را در این وسیله میکروویو نشان داد. این عمل، ایده میزر بدون پراکندگی را معرفی کرد و او بعداً این ایده را در استفاده از اثر رامان  تحریک شده گسترش داد که نهایتاً منجر به بسط نوظهور رژیم نوری شد. تحقیق بزرگی که او پایه گذاری کرد باعث ایجاد بزرگترین تحقیق لیزری در دهه‌های شصت و هفتاد میلادی شد و پس از آن بسیاری از بنیان‌های اولیه در استفاده از لیزر به وقوع پیوست. این بنیان‌ها شامل؛ ابداعات زیادی در زمینه اسپکتروسکوپی لیزری به شکل Sub-Doppler laser cooling، اولین استفاده از لیزر برای آزمایش دقیق نسبیت، و ایزوتروپی در فضا؛ ابداع تکنولوژی اندازه گیری فرکانسی دقیق در طیف نوری و اولین ساخت ساعت‌های اتومیک لیزری می باشند.

 لیزر گازی، می‌توانست سال ۱۹۳۰ اختراع شده باشد.

دکتر علی جوان گفته است: «لیزر گازی، می‌توانست در سال ۱۹۳۰ اختراع شده باشد، نه پس از سی سال در سال ۱۹۶۰ که من آنرا اختراع کردم...فیزیکدانان به اختراع لیزر در سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ خیلی نزدیک شده بودند. آنان در حال مطالعه بر روی اتمها بودند، که چگونه امواج نوری را بیرون بدهند (تقویت نور در گازها به وسیله گسیل القائی پرتوافکنی)، و آنها به اختراع لیزر خیلی نزدیک شده بودند. از نوشته‌های آنها پیداست که آنها به راه درست رفته بودند، اما بعداً راه را اشتباه رفته و از مسیر اصلی منحرف شدند. اگر من در همان سالها بودم مطمئتاً آنرا اختراع می‌کردم. مبالغه نمی‌کنم و می‌دانم که آنرا انجام می‌دادم.

... می‌دانستم که بالاخره لیزر گازی را می‌توانم اختراع کنم در غیر اینصورت اصلاً دنبال آن کار را نمیگرفتم. کسانی که از همان ابتدا نظر من را می‌دانستند، خیلی به آن بدبین بودند. حتی آنهایی که در تیم من بودند و با من کار می‌کرند، در این رابطه شک داشتند. من این شک را در بسیاری از آنها دیده ام...

موقعی که با یکی از شاگردانم بر روی این لیزر گازی در حال کار کردن بودیم، و آن وقتی که برای آزمایش نهایی آماده شده بود، من به شوخی رو به او کرده و گفتم «هی، اگر من سویچ را بزنم و هیچ اتفاقی بوجود نیاید، چه!»، ناگهان صورتش سفید شده و آثار ترس در آن هویدا گردید. من شروع به خنده کردم، و گفتم «نه، نه. حتماً کار می‌کند.»، من این را بخاطر اطمینان او بیان کردم. سپس کلید را زدیم و همه چیز بخوبی انجام گرفت.»

 علی جوان، جارلز تاونز و آرتور لئونارد شالو

وقتی دکتر علی جوان کار روی لیزر گازی را آغاز کرد، دو محقق دیگر چارلز هارد تاونز (استادش) و آرتور لئونارد شالو راهی دیگر را برای دست یابی به لیزر پی گرفتند. نظریه آنها مبنی بر این اساس بود که، ما اکنون آنرا بعنوان (پمپ کردن لیزرهای نوری) می شناسیم، نور لیزرها را می‌توان توسط مکش با یک منبع نور زیاد استخراج کرد. نظریه دکتر جوان تماماً با آنها متفاوت بود. او به جای استفاده از یک منبع نور قوی، از جریانات برقی که انرژی الکتریکی را تبدیل به نور لیزری می کند، استفاده نمود، همانکه حالا آنرا به نام «لیزر گازی» می شناسند.

نام دکتر علی جوان در کنار بزرگان فیزیک جهان همانند تئودور میمن ، نیکولای باسوف ، گوردون گولد ، آرتور لئونارد شالو ، رابرت دیک ، سی کومر ان پاتل (لیزرشناس هندی)،  احمد زوویل (دانشمند مصری که جایزه شیمی نوبل را در سال ۱۹۹۹ برد)، دنیس گابور،  (برنده نوبل فیزیک در سال ۱۹۷۱)، نیکلاس بلومبرگن،  چارلز هارد تاونز  و الکساندر میخایلوویچ پروخورف  در تاریخ علم ثبت شده است.

 دکتر علی جوان و نخستین سمپوزیوم لیزر

 
اصفهان، نخستین سمپوزیوم لیزر جهان
سپتامبر ۱۹۷۱، اجتماع ۷۰ نفری فیزیکدانان جهان

در سال ۱۹۷۱ بسیاری از فیزیکداتان جهان از جمله دکتر علی جوان، دکتر پرتوی، پروفسور چارلز هارد تاونز (برنده جایزه نوبل فیزیک)، الکساندر میخایلوویچ پروخورف، (برنده جایزه نوبل فیزیک) سرجیو پریرا پورتو،  نیکولاس برومن برگن، بوریس استوچف ، پییریاکویی نوت ، رایموند کیدر ، آرتور لئونارد شالو...و دهها فیزیکدان دیگر به ایران (اصفهان) آمدند و در نخستین سمپوزیوم لیزر (سمپوزیوم در فیزیک بنیادی و کاربردی لیزر، اصفهان)، شرکت نمودند. در مورد این سمپوزیوم علاوه بر  گزارش Atomic Coherent States in Quantum Optics و کتاب  Highly Excited States of the Helium یک کتاب کوچک ۱۳۳ صفحه ای از «آبراهام هرتزبرگ» با عنوان Developments in High Power Laser Research و یک جزوه ۱۸ صفحه ای  که «ویلیام ژوزف کوندل»  منتشر نموده، کتاب قطوری هم در ۹۶۰ صفحه منتشر شده است.  در این مجمع علمی از تلاشهای تئودور میمن کاشف لیزر جامد یاد شد. در نخستین سیمپوزیوم لیزر در مورد تحقیقات نظری مبنی بر امکان نشر لیزری در ناحیه پرتو ایکس تبادل نظر شد و دکتر علی جوان در باره رزونانس‌های اتمی و مولکولی در بیناب نمایی لیزری صحبت کرد و از جمله یادآور شد که امروزه می توان پهنای وسیعی از بسامدهای امواج الکترو مغناطیس درگسترهٔ کهموج ها(ماکروویو) تا فرو سرخ دور و فروسرخ نزدیک را ترکیب و مقایسه کرد و با کمک روش‌های شناخته شده، گستره این بیناب را به ناحیه مرئی کشید.

دکتر علی جوان افزود اکنون امیدوارانه به دنبال آن هستیم که در دههٔ کاربرد بیناب نمایی و دستیابی به دقت در اندازه گیری با مرتبه‌های بسیار بالا، از این شیوه‌ها بهره برداری کنیم. برای این کار باید به عناصر ساده باز گردیم و بیناب آنها را دوباره بررسی کنیم. اتم هیدروژن و هلیوم خنثی و یونیده باید دوباره مورد بررسی قرار گیرند. این کار مطمئنا به تعیین دگربارهٔ ثابت پایای ریدبرگ  و دیگر ثابت‌ها و فرآیندهای بنیادین، با دقتی بیشتر منجر می‌شود و به زودی مقدار نهایی سرعت نور را به دست خواهیم آورد.این امر به همراه توانایی ما در اندازه گیری دقیق بسامد در ناحیه مرئی و فروسرخ منجر به دستیابی به ساعت‌های اتمی بسیار پیشرفته خواهد شد. این موفقیت می تواند آزمون‌های بهتری در ارتباط با قوانین بنیادین طبیعت و حتی پیش بینی هایی از نسبیت عام را به دست دهد.

این سیمپوزیوم ۲۹ آگوست – ۵ سپتامبر ۱۹۷۱ با حمایت دانشگاه صنعتی شریف تهران (آریامهر سابق)و با همکاری دانشگاه اصفهان و موسسهٔ فناوری ماساچوست (MIT) در دانشگاه اصفهان برگزار شد. از همایش اولین لیزرتئودور میمن و شماری از دانشمندان فیزیک در ۱۶ می ۱۹۶۰ که بگذریم ـ سمپوزیوم لیزر در اصفهان نخستین کنفرانس بین‌المللی لیزر در جهان بود.

 افتخارات

• دکتر علی جوان عضو آکادمی ملی علوم و آکادمی هنر و علم آمریکا و عضو افتخاری موسسه تریسته Trieste برای ترویج علوم می باشد.

• دکتر علی جوان شاگرد نامی پروفسور جارلز تاونز است که در سال ۱۹۶۴با الکساندر میخایلوویچ پروخورف و نیکولای گنادیویچ پاسوف جایزه نوبل فیزیک را در یافت نمودند.

• دکتر علی جوان در سال ۱۹۶۰ موفق به اختراع لیزر گازی شد و در سال ۱۹۶۴ برای تحقیقات در زمینه لیزرهای گازی، مدال استوارت بالنتاین  را از انستیتو فرانکلین دریافت نمود.

• در سال ۱۹۶۶ برنده مدال بنیاد «فه‌نی و جان هرتز»  شد و به عنوان Guggeheim Fellow شناخته شد.

• این فیزیکدان ایرانی در سال ۱۹۷۵ مهم‌ترین نشان انجمن نورشناسی آمریکا یعنی مدال فردریک ایوز  را از انجمن اپتیکال دریافت کرد. در جمله‌ای که در کنار این نشان حک شده‌است از آقای جوان به خاطر «پدید آوردن یک دستگاه نورشناختی (لیزر گازی) با کاربردهای بی‌سابقه در پژوهش‌های علمی» قدردانی فراوان شده‌است.

• در سال ۱۹۷۹ به عنوان Humbolt Foundation Fellow شناخته شد.

• علی جوان در سال ۱۹۹۳ جایزهٔ علمی جهانی آلبرت اینشتین را دریافت نمود.

• مجدداً در سال ۱۹۹۵ به عنوان Humbolt Foundation Fellow شناخته شد.

• او همچنین در سال ۲۰۰۷ رتبه دوازدهمین انسان نخبه را در جهان کسب کرد.

 

یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, :: 13:24 ::  نويسنده : علي
 
 

هوشنگ شهبازی

کاپیتان هوشنگ شهبازی
زادروز ۱۳ خرداد ۱۳۳۵
میانه، آذربایجان شرقی
محل زندگی ایران
ملیت ایرانی پرچم ایران
پیشه خلبان و مهندس پرواز
مذهب اسلام
همسر سهیلا سلحشوری
فرزندان آرزو، امید و آذین
وبگاه
وب‌گاه شخصی

هوشنگ شهبازی (زادهٔ ۱۳ خرداد ۱۳۳۵، میانه) خلبان شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (ایران ایر) است که در سانحهٔ هوایی ۲۶ مهرماه ۱۳۹۰، در پرواز شماره ۷۴۳ مسکو - تهران هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ را بدون چرخ دماغه، در فرودگاه مهرآباد به سلامت بر زمین نشاند.

زندگی

هوشنگ شهبازی روز سیزدهم خردادماه ۱۳۳۵ در شهرستان میانه از توابع آذربایجان شرقی چشم به جهان گشود. پدرش معلم بود. تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش به پایان برد و به دنبال بازنشستگی پدر به تهران آمد و پس از اخذ دیپلم فنی ودیپلم ریاضی، وارد دانشکده هواپیمایی ایران شد. او مدت ۷ سال کارشناس صلاحیت پرواز سازمان هواپیمائی کشوری و ۱۱ سال مهندس پرواز ایرباس ۳۰۰ و بوئینگ ۷۲۷ بود و پس از شرکت در دوره خلبانی، کمک خلبان هواپیمای ۷۲۷ و ایرباس ۳۰۰، ۷۰۷ و ۷۴۴ گردید و بعد از ارتقاء به مرتبه خلبانی، کاپیتان پرواز بوئینگ ۷۲۷ شد. وی متأهل و دارای ۳ فرزند است.

پرواز شماره ۷۴۳ ایران‌ایر

روز سه شنبه ۲۶ مهرماه ۱۳۹۰، هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ طی پرواز شماره ۷۴۳ مسکو - تهران در خط هواپیمایی ایران ایر با هدایت کاپیتان هوشنگ شهبازی، در فاصله ۱۵ مایلی فرودگاه بین المللی امام خمینی، دچار نقص در باز شدن چرخ دماغهٔ هواپیما شد. این پرواز در نهایت به سمت فرودگاه مهرآباد تغییر مسیر داد و علیرغم کمبود امکانات مورد نیاز خلبان، با همکاری کادر پرواز و به واسطهٔ مهارت و درایت خلبان شهبازی، بوئینگ ۷۲۷ چهل ساله، با ۹۷ مسافر و ۱۹ خدمه پرواز و بدون چرخ دماغه، به طرزی اعجاب آور در فرودگاه مهرآباد به سلامت به زمین نشست.

 

کمپین جهانی در محکومیت تحریم صنعت هواپیمایی ایران

کاپیتان شهبازی بعد از سانحهٔ فرود هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۲۷، تصمیم گرفت یک بیانیه و کمپین جهانی به نشانهٔ اعتراض و برای اعلام مخالفت در برابر تحریم‌های صنعت هواپیمایی ایران راه‌اندازی کند. وی در این راستا یک کمپین در سایت شخصی خود فعال کرد که با استقبال بیش از ۱۱۰ هزار امضاء از سوی مردم مواجه شد.

متن بیانیه

«به نام ایزد منان. ضمن عرض سلام و درود به شما انسان‌دوستان وسازمان‌های حقوق بشر در سراسر جهان و هموطنان ایرانی سرفراز در داخل و خارج از ایران، خصوصاً کلیهٔ دوستاران، علاقه‌مندان و همراهان عزیزم در حمـایــت از تقاضـای اینـجانب، در جـهت لغو تحریم فـروش هواپیماهای مسافربری غیرنظامی و قطعات آن، ضمن مـحکوم کردن تمـام بیانـیه‌ها ودستورات صادره از طرف مراجع و مقامات سیاسی در هر نقطه از جهان، دعـوت می‌نمایم با امضاء، تأیید و حمایت از این درخواست، کلیهٔ تحریم‌های موجـود در فـروش هواپیماهای مسافـربری و قطـعات آن را محکوم نمایید. چه بسیار هواپیماهای مسافربری، که دراثر فرسودگی و کـمبود قطـعات ضـروری در پـهـنهٔ آسمانها دچار نقص فنی شدند؛ و چه بسیار انسان‌های بی‌گناه و به دور از سیاست، که جان باختند؛ و چه بسیار خانواده‌هایی که ناخواسته قربانی این بازی سیاست جهانی شوم شدند؛ و چه بسیارایرانیانی که هنوز هم داغدار این حوادث ناگوارند! به امید روزهای شیرینی که پایان روزهای تلخ باشد. بدین‌وسـیله صمـیـمانه و خاضـعانه، از تمـام مردم دنیا خواستارم مـرا در راسـتای لـغو این تـحریم ناجوانمردانه در مورد هواپیمـاهای مسـافربری یاری دهند که خــدای مهربان همواره حافظ و پشتیبان حق طلبان است. مباد آن‌روز که چشم دنیا به روی انسانیت بسته بماند؛ مباد آن‌روز که سیاست جان ستاند؛ مباد آن‌روز که لشکر سواره بر مردم پیاده بتازد! باشد که با لـغـو ایـن تحریم ناجوانمردانه، بر لبان کودکان معصوم و منتظر، پدر و یا مادران نگران، لبخندی بشکفد. با احترام و ارادت؛ خلبان هوشنگ شهبازی».


منابع

یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, :: 12:46 ::  نويسنده : علي
 
 

موسیقی میخانه‌ای

موسیقی میخانه‌ای یا میخانا نوعی موسیقی آذربایجانی است . میخانا را می توان به روایت ساده چنین تعریف کرد که نوعی مشاعره یا رجزخوانی یا روایت عشق یا مسابقه شعرخوانی است. تفاوت مشاعره با میخانه در این است که در مشاعره از شعر شعرای معروف استفاده می‌شود اما در میخانه خواننده خود شعر را می‌سراید.

انواع میخانه

قولاق آسین جماعت / مردم گوش کنید

من دانیشیم نهایت / بالاخره می‌خواهم حرف بزنم

بو محبت عالمی / این عالم عشق

چوخوسونا وئرمیش غمی / به خیلی‌ها غم داده

یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, :: 12:39 ::  نويسنده : علي
 
 

قدیر رستم‌اف

قدیر رستم‌‌اف
قدیر رستم‌اف.jpg
 
اطلاعات هنرمند
نام اصلی قدیر چَرکَز اُغلو رستم‌اُف
زادروز ۱۹۳۵
اهل کشور Flag of Azerbaijan.svg جمهوری آذربایجان
درگذشت ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱، استانبول
سبک‌ها موسیقی مقام آذربایجان
ساز(ها) قاوال (دف)

قدیر چَرکَز اُغلو رستم‌اُف، (به ترکی آذربایجانی: Qədir Çərkəz oğlu Rüstəmov) (متولد ۱۹۳۵، آق‌دام-وفات ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱- استانبول، ترکیه) بازیگر، خواننده، اجراکننده موسیقی مقامی اهل جمهوری آذربایجان، از خوانندگان نام‌آشنای مدرسه قره باغ است.
 

زندگی

قدیر رستم‌اف در سال ۱۹۳۵ در آقدام جمهوری آذربایجان به دنیا آمد و در همان شهر رشد کرد. تحصیلات اولیه را در مدرسه موسیقی دولتی آذربایجان در كلاس حاجی‌بابا حسین‌اف به پایان برد، سپس تحصیلات خود را در آقدام ادامه داد. قدیر با صدای جذاب و سبک مخصوص به خود به خواننده‌ای مشهور در میان مردم تبدیل شد و در سال ۱۹۹۳ جایزه هنرمند محبوب سال، به او اهدا شد. چند مقام در دستگاه راست و چهارگاه از او ضبط و در رادیو پخش شد. سونا بولبولر از ترانه‌های مشهور قدیر رستم‌اف است.
قدیر رستم‌اف سرانجام پس از سپری کردن دو ماه کما در ۴ اکتبر ۲۰۱۱ در بیمارستانی در استانبول درگذشت. او یكی از خوانندگان مشهور مدرسه قره باغ به حساب می‌آید.

متن ترانه سونا بولبولر

سو آتدیم یارا دَیــدی سونا بـــــولبوللر!
الیم دیـــوارا دَیدی ساچی سونبوللــــر!
دیلیم آغزیم قوروسـون سونا بــــولبوللر!
نه دئدیم یارا دَیــدی ساچی سونبوللــر!
ائله یار یار دئییرلـر هئچ منی دئمـــیرلر!
آی سونا بــــــولبوللر!
ائولری کــــؤندَلن یار سونا بـــــولبوللر!
بیزه گول گؤندَرن یار ساچی سونبوللـر!
گولون یارپیزا دؤنسون سونا بـــولبوللر!
بیزدَن اوز دؤندَرن یار ساچی سونبوللـر!
ائله یار یار دئییرلر هئچ منی دئمـــیرلر!
آی سونا بــــــولبوللر!
دریـادا گمیـــم قالدی سونا بــــولبوللر!
بیچمَدیم زمیم قالدی ساچی سونبوللر!
چوخ چکدیم یار جفـاسین سونا بـولبوللر!
منــه درد غمی قالدی ساچی سونبوللـر!
ائله یار یار دئییرلر هئچ منی دئمــیرلر!
آی سونا بــــــولبوللر!

فیلم‌شناسی

  • ۱۹۸۱ اوزئیر عمرو
  • ۱۹۹۳ به دنبال قدیر
  • ۲۰۰۱ قدیر رستم‌اف
  • ۲۰۰۶ معمار
  • ۲۰۰۷ این صدای قدیر است
  • ۲۰۰۹ جایی که موسیقی مقامات زنده است
یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, :: 12:37 ::  نويسنده : علي
 
 

ساری گلین

ساری گلین (به ترکی آذربایجانی: Sarı gəlin) (به ارمنی: Sari Aghjik) (از لحاظ لغوی در ترکی آذربایجانی یعنی عروس زرد یا عروس موطلایی که در افسانه‌های آذربایجان اشاره به خورشید است) یکی از تصنیف‌های فولکلور آذربایجان و ارمنستان است.

تاریخچه ساری گلین

یافته های باستان شناختی در سال ۱۳۷۶ از منطقه سؤنگؤن در شهرستان ورزقان، استان آذربایجان شرقی، قدمت این رقص باستانی را به هزاره های قبل از میلاد می برد. بنا به تفسیر محقق برجسته اساطیر و هنر آذربایجان، میرعلی سیدسلامت، این رقص مراسم آزاد کردن خورشید از اسارت است (سیدسلامت ۱۳۸۲). همچنانکه در تصویر سنگ نگاره دیده می شود، انسانی در سمت چپ دستی بر شانه به نشانه ایثار و اهریمنی در سمت راست خورشیدِ اسیر را در دست دارد. رقص ساری گلین، رقص مبارزه برای رهایی خورشیدی است که اهریمن آن را به اسارت برده است. انسانی که برای رهایی آن آمده، چنان شیفته خورشید است که حاضر به فدای جان خویش در راه رهایی آن است. هنر آذربایجان در انواع خود این اندیشه رهایی بخشی به دیگری را بازنمود می سازد: هنر صخره ای با نگاره رقص ساری گلین، هنر موسیقی با آهنگ ساری گلین، هنر رقص با رقص ساری گلین، هنر گلیم بافی با طرح های خورشید اسیر. (اصغر ایزدی جیران) بنابراین می توان گفت هنر آذربایجان، هنر رهایی بخش است. آزادی نتیجه این هنر رهایی بخش است. آزادی ای که خود مبنای کنش هنری است. ترانه ای مردمی که بر ساکنین منطقه آذربایجان تداعی گر هنر رهایی بخشی است که از ایثار به رهایی می انجامد

خوانندگان مشهور

شعر و متن آهنگ ترکی آذربایجانی

ساچین اوجون هؤرمزلر؛

گولو سولو (قونچا) درمزلر

ساری گلین

بوسئودا نه سئودادیر ؟

سنی منه وئرمزلر

نئیلیم آمان، آمان

ساری گلین

بو دره نین اوزونو،

چوبان قایتار قوزونو،

نة اوْلا بیر گون گؤرم

نازلی یاریمین اؤزؤنو

نئیلیم آمان، آمان

ساری گلین

عاشیق ائللر آیریسی،

شانا تئللر آیریسی،

آیریسی بیر گونونه دؤزمزدیم؛

اوْلدوم ایللر آیریسی

نئیلیم آمان، آمان

ساری گلین

ترجمه

مویت بلند، موی بلند را نمی بافند،
گل تر را نمی چینند،
عروس زرد.
مویت بلند، موی بلند را نمی بافند،
گل تر را نمی چینند،
عروس زرد.
این سودا (عشق نافرجام)، چه سودایی است،
تو را به من نمی دهند،
آه، چه کنم،
آه، چه کنم،
عروس زرد.
بلند قامت این دره،
چوپان بازگردان گوسفندت را،
بلند قامت این دره،
چوپان بازگردان گوسفندت را.
چه شود گر روزی شود (ای کاش روزی شود) من باری ببینم،
روی یار پرنازم را،
آه، چه کنم،
آه، چه کنم،
عروس زرد.
روزی شود من باری ببینم،
روی یار پرنازم را،
آه، چه کنم،
آه، چه کنم،
عروس زرد.
درباره وبلاگ

با سلام و ادب خدمت شما سروران گرامي و عزيز . هدف من از ايجاد اين وبلاگ معرفي و شناساندن اصالت ريشه فرهنگ سنن بزرگان مشاهير و آثارباستاني شهر و روستاهاي اقوام متمدن آذري و ترك زبان مي باشد . ضمنآ بدون هيچ وابستگي به جناح و حزبي مديريت ميشود . خواهشمند است نظرات ارشادي خود را جهت هر چه بهتر شدن وبلاگتون ارائه فرمائيد . منتظرتون هستم . با سپاس
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 157
بازدید هفته : 189
بازدید ماه : 2992
بازدید کل : 258544
تعداد مطالب : 1076
تعداد نظرات : 118
تعداد آنلاین : 1



ابزار نمایش عکس تصادفی