باوجودیکه به دلیل قرار گرفتن اردبیل در مسیر جاده ابریشم، این شهر از دیرباز محل آمد و شد بازرگانان و گردشگرانی از ادیان مختلف بوده، اما ارتباط این شهر با مسیحیت به ادوار بسیار طولانی برمی گردد. در کتاب هایسماوورک، کتاب ادعیه مشهور ارامنه، دو اشاره و روایت در مورد اردبیل ذکر شدهاست. روایت اول در مورد مرگ اسقف ایرانی به نام آبراهام و اشاره دوم در مورد کشتهشدن اسقف دیگر ایرانی به نام آنانیا است:
کشتهشدن اسقف آنانیای ایرانی
اسقف آنانیای ایرانی با ورودش به شهر اردویل شروع به سرزنش زرتشتیان نمود(آنان آتش را محترم میشمرند ولی نمیپرستند) و آنانرا به خداشناسی و ایمان آوردن به مسیح دعوت نمود. اهل شهر او را گرفته و آنقدر شلاق زدند که همه گمان کردند که او زیر ضربههای شلاق جان دادهاست به همین سبب جسد بی جان آنانیا را به گوشهای انداختند. اما پس از گذشت مدتی آنانیا باز به هوش آمد و باز هم از خداشناسی و دیت مسیحیت سخن گفت و در همان حال درگذشت.
مهاجرت ارامنه به اردبیل
در اواسط قرن نوزدهم، ارامنه تبریز به اردبیل مهاجرت کردند و در آنجا سکونت گزیدند. این عده از ارامنه صاحب مال و مکنت نبودند ولی در مقایسه با ارامنه سایر نقاط ایران از رفاه بیشتری برخوردار بودند. تعدادی از آنان صنعتگر بودند و بقیه نمایندگی تجارتخانههای مختلفی را به عهده داشتند و در میان مسلمانان اردبیل از جایگاه خوبی برخودار بودند. در فاصله سالهای ۱۸۸۰ تا ۱۹۰۰ میلادی، خاچاطور شهبازیان، عمده التجار ارامنه در اردبیل، روابط تجاری با روسیه را عهده دار بود و با تدبیر و متانت با مردم شهر برخورد میکرد. به همین جهت اهالی مسلمان و غیر مسلمان شهر اردبیل از او رضایت داشته و از نیک نفسی او بهره مند میشدند. ارامنه اردبیل با کمک خاچاطور شهبازیان صاحب کلیسا و مدرسه شدند و اگر چه این آثار کوچک هستند اما تا کنون موجودیت و اهمیت خود را حفظ کرده اند(جامعی ۱۳۷۹).
اگر چه ارامنه اردبیل در مورد تحصیل و شیوههای آموزشی نظریات اشتباهی داشتند و به همین دلیل بدون اطلاع از شیوههای جدید آموزشی مدرسههای خود را با شیوه قدیمی اداره میکردند، با این وجود ارزش تحصیل را درک کردهاند و با تلاش دسته جمعی در نگهداری مدرسه و کلیسای خود کوشا بودهاند. گاهگاهی در صحنه مدرسه نمایشنامههایی ترتیب میدادند و برای کشیش، معلم، سلمانی، حمامی حقوق جداگانه پرداخت میکردهاند. از آنجا که در جمعیت ارامنه اردبیل تعداد دختر از پسر بیشتر است بیشتر شاگردان مدرسه ارامنه را دختران تشکیل میدادند. تا زمانیکه راه آهن روسیه به تبریز امتداد پیدا نکرده بود زندگی ارامنه در اردبیل ادامه داشت اما به محض اینکه سیستم مواصلات و مراودات با خارج تغییر پیدا کرد جامعه ارامنه اردبیل به تدریج تقلیل یافت و بیشتر آنان به تبریز مهاجرت کردند زیرا مهمترین عامل وابستگی ارامنه به اردبیل امتداد راه تجاری تبریز-باکو بود و ادامه بهره برداری از این راه تجاری عامل مشوقی بود تا ارامنه در اردبیل به زندگی خود ادامه دهند و بتوانند محرومیتهای اجتماعی، قومی و مذهبی خود را با دوری از همکیشانشان که در تبریز تعدادشان بیشتر بود تحمل کنند(جامعی ۱۳۷۹).
کلیسای اردبیل در سال ۱۸۷۶ میلادی (برابر با ۱۲۵۵ خورشیدی) بنا شدهاست. این بنا با خرج خانواده گالوست میرزایان و اهتمام خاچاطور شهبازیان ساخته شد. تا سال ۱۹۴۴ میلادی این کلیسا فعال بوده و آخرین مراسم مذهبی و نماز جماعت در سال ۱۹۴۴ میلادی برابر با ۱۳۲۳ خورشیدی توسط کشیش وارطان ژاماگورسیان در آن انجام میشدهاست. از آن تاریخ به بعد به دلیل مهاجرت خانوادههای ارمنی به تبریز و تهران انجام مراسم مذهبی در کلیسا تعطیل شدهاست. امروز که یک قرن از عمر بنای کلیسای مریم مقدس اردبیل میگذرد، متعلقات کلیسا از جمله حمام و مدرسه بطور کامل از بین رفته و تنها بنای کلیسای رو به تخریب به حیات غیر فعال خود ادامه میدهد. در حال حاضر حتی یک خانواده ارمنی در اردبیل مقیم نیست. از سال ۱۳۷۰ کلیسای مذکور از طرف شورای خلیفه گری ارامنه آذربایجان در اختیار مدیریت میراث فرهنگی اردبیل قرار گرفت تا با کمکهای مالی ارامنه این بنای تاریخی مرمت شود و با تغییر کاربری از فضای آن جهت استفادههای فرهنگی و هنری استفاده شود(جامعی ۱۳۷۹).
منبع
بیوک جامعی، ۱۳۷۹، نگاهی به آثار و ابنیه تاریخی اردبیل، ص ۱۴۲-۱۳۸