ياشاسين شاهين دژ
سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 11:47 ::  نويسنده : علي
 
 
 

سمیر جوادزاده

 
سمیر جوادزاده به همراه رقصنده زن در مسابقات یوروویژن ۲۰۰۸ میلادی، بلگراد.

سمیر جوادزاده (به ترکی آذربایجانی: Samir Cavadzadə) متولد ۱۶ آوریل ۱۹۸۰ میلادی در باکو، جمهوری آذربایجان است. سمیر که خواننده پاپ است، نماینده جمهوری آذربایجان در یوروویژن ۲۰۰۸ بود.

سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 11:43 ::  نويسنده : علي
 
 
 

چنگیز شهوق

 
Shahvagh1.jpg
 
زادهٔ ۱۰ شهریور ۱۳۱۲ باکو
 
درگذشت ۲۱ شهریور ۱۳۷۵ تهران
 
ملّیت پرچم ایران ایرانی
حوزهٔ فعالیت نقاشی و مجسمه سازی و سرامیک
امضا  

چنگیز شهوق (زادهٔ ۱۰ شهریور ۱۳۱۲ در باکو – درگذشتهٔ ۲۱ شهریور ۱۳۷۵ در تهران)، نقاش و مجسمه‌ساز معاصر بود. شهوق از پیشگامان هنر نوگرای ایران محسوب می‌شود.

زندگی

چنگیز شهوق در هنرستان به آموزش سفال و سرامیک و مجسمه‌های گلی پرداخت. یک سال پس از ورود به دانشگاه، از مجسمه‌های سفالی و سرامیک خود نمایشگاهی برگزار کرد؛ یعنی در ۱۳۳۶ گالری استتیک نمایشی از آثار او را گذاشت. در همین سال با همکاری چند هنرمند نوگرا پایه‌های ذهنیت ایجاد اولین بی‌ینال تهران را در محفلی دوستانه پی ریخت.

دههٔ ۱۳۴۰ اوج کار شهوق بود. حضور در دانشکدهٔ تربیت معلم مسئولیت ادارهٔ چند نگارخانه و معلمی از دورهٔ ابتدایی تا دبیرستان، به اضافهٔ طراحی روی جلد، مجسمه‌سازی و نقاشی از فعالیت‌های اوست. در ۱۳۳۱ وارد هنرستان نقاشی شد. نخستین نمایش آثار او در دی و بهمن ۱۳۳۶ در گالری استتیک (میدان فردوسی) به همراه نمایش آثار دوست خود، ، ولوله‌ای در میان هنرمندان نوگرا و علاقه‌مندان به هنر محض ایجاد کرد. او شروع مجسمه‌سازی را با کاشی و سفال پی‌گیری کرد و سپس‌تر به انواع مواد دست یافت و به کار برد.

شروع کار او با کاشی و سفال بود. نقاشی هم می‌کرد. یک سال پس از نمایش نخستین، به طور جدی رو به مجسمه‌سازی آورد. مجسمه‌های او باور رایج را از مجسمه پس می‌زد. یک نوع ترکیب تصویر (کمپوزیسیون) ایجاد می‌کرد و معنا را به نفع عنصر خلاقیت، از تصور بیننده می‌گرفت. دو سال مانده به آغاز دهه ۱۳۴۰، کارمند هنرهای زیبای کشور است. در برپایی دومین نمایشگاه پیکرتراشی (به همت هنرهای زیبا) سهم زیادی دارد. در بی‌ینال پاریس نیز در کنار سپهری، اویسی، ملکونیان و سلحشور افتخار می‌آفریند. یک سال مانده به آغاز دههٔ ۴۰، برندهٔ جایزهٔ نقدی بی‌ینال دوم می‌شود. بهمن ۱۳۴۰، به همت ادارهٔ روابط بین‌الملل و انتشارات هنرهای زیبای کشور، نمایشگاهی برپا می‌کند از نمونه‌هایی چند از نقاشی‌ها و پیکره‌سازی‌های دانش‌آموزان دبیرستان "ایران فرداً. خود او مجسمه‌ای از سیم و فلز را به نمایش می‌گذارد که بی‌تأثیر از آثار گونزالز نیست. در همین ایام تعداد زیادی کمپوزیسیون‌های رنگ روغن را در تالار رضا عباسی به نمایش می‌گذارد. بی‌ینال چهارم، اوج آثار او را نمایش می‌دهد. حضور دو داور ایتالیایی، دکتر (رئیس موزهٔ هنر مدرن رم) و پرفسور (استاد تاریخ هنر دانشگاه رم) در بی‌ینال منجر به برنده شدن بورسیه به مدت سه ماه سفر به ایتالیا برای شهوق می‌شود.

علاقه به و پلی‌استر منجر به ساخت مجسمه‌هایی می‌شود که مثل کار دیگران نیست.

علی‌رغم استفاده ازنقش‌مایه‌های سنتی- فلزی ایران، انتزاع از مهمترین وجوه کار او می‌شود. رو به کار نقاشی برجسته می‌آورد. بافت و مواد گوناگون را در کنار رنگ به بوم تزریق می‌کند. او در حقیقت یک نقاش شیمیست بود. بیشتر این نوع مطالعات باعث گردید، دیگر رنگ را آمادهٔ خریداری نکند و خود بسازد. صدها طرح برای خلق مجسمه، از او بر جا مانده‌است. عادت داشت برای مجسمه طرح بکشد. در حقیقت، مجسمه‌های او از طرح‌هایی الگو می‌گرفت که بر کاغذ رسم می‌شد. به همین علت در آثار او پیوسته یک نوع هندسه و مقیاس‌های ریاضی در دل انتزاع هویداست.

در۱۳۴۸ به فرانسه سفر می‌کند و در «خانهٔ هنرهای پاریس» حضور می‌یابد. از زیر تأثیر کنستانتین برانکوزی در می‌آید (او شیفتهٔ پرنده در فضای برانکوزی بود). صیقل مجسمه‌های شهوق و دنبالچه و نوک‌های در هوای مجسمه‌هایش برانکوزی را به یاد می‌آورد. استاد اطوارشناسی مواد است. خشونت رنگ‌های تابلوهای او مثال‌زدنی است. نگاه او، جهان نقاشی را می‌پیماید: از کوربوزیه، نهضت ژان آرپ و سوفی توبر، الفبای جدید را یاد او می‌دهند و حالا دیگر چنگیز شهوق در آستانه‌ای است که علی‌رغم آن که دیگر از فرم‌های طبیعت الهام نمی‌گیرد و مبدأ کار در ذهن را ارج می‌نهد، تلفیقی از انتزاع (آبستره) و ذهنیتی تصویری (

شهوق در سفری که به خارج از کشور داشت متوجه اهمیت نمایشگاه‌های دوسالانه در هنر نقاشی شد و پس از بازگشت به ایران به همراه پرویز تناولی، مارکو گریگوریان و دیگر هنرمندان همزمان خود نمایشگاه دوسالانه‌های ایران را راه‌اندازی کرد و به این ترتیب هنرمندان بسیاری از این نمایشگاه‌ها به جامعه هنری معرفی شدند.

در سال‌های پس از ۱۳۵۷، هنرهای تجسمی ایران، به ناچار در سکوت فرو رفت تا به تدریج بر اساس مبانی انقلاب بازتعریف شود. این سکوت چندساله، فعالیت‌های هنری پیشین را در هاله‌ای از ابهام فرو برده بود و هنرمندان هم دچار سردرگمی بودند. بسیاری از هنرمندان تا مدت‌ها گوشه‌نشینی پیشه کردند و گاهی به تغییر شغل فکر نمودند. برخی دیگر هم به امید گشایشی در هنر، به تغییر سبک و سمت آثار خود پرداختند. اما شهوق همیشه در گفت‌وگوهای دوستانه، با قاطعیت بیان می‌کرد: کار دیگری بلد نیست و راه دیگری نمی‌شناسد. وی در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب در زیرزمین ساختمان وزارت ارشاد، در میدان بهارستان، به خلق آثار سرامیکی سرگرم بود و در همان سال‌ها تحقیقات تجربی جدی‌اش را در زمینة مواد لعاب و سرامیک آغاز کرده بود. شاید بازنشستگی چنگیز شهوق در نیمة دهه ۶۰، آغازی دوباره برای احیای نقش وی به عنوان یک اکتیویست هنری بود؛ چون او از چندی پس از بازنشستگی، علی‌رغم ادامة جدی فعالیت‌های تحقیقاتی‌اش، صدای زنگ خطر خانه‌نشین‌شدن را در گوش خود احساس می‌کرد و نمی‌توانست چنین سرنوشتی را برای خود بپذیرد. در چنین حال‌وهوایی بود که وی تصمیم به برگزاری نمایشگاهی از آثارش گرفت. پس از این تصمیم، روحیة پرجنب‌وجوش شهوق، جانی دوباره یافت. وی به سرعت خود را در می‌دانی یافت که در آن باید برای عرضة آثار خود، بسترسازی می‌کرد.

شهوق دریافته بود، آغاز این فعالیت، به معنی آغاز یک فعالیت جدی برای عرضه کردن آثار تجسمی نوگراست. همچنین این اکتیویسم نوپا، مشکلاتی ویژة خود داشت. از سویی، قطع ارتباط با مخاطبان آثار هنری در سال‌های پیشین، برای هنرمندانی چون شهوق، کوشش بیشتری را برای شناساندن آثار خود به مخاطبان طلب می‌کرد و، از سوی دیگر، شناساندن هنر نوگرا، به عنوان هنری که ضدیتی با مبانی انقلاب نداشت، پیمودن راهی دشوار را مطالبه می‌نمود. دشواری‌های این مسیر، انگیزة شهوق را برای شروع دوران جدید فعالیت هنری‌اش، دوچندان می‌کرد.

در این مسیر، اولین دستاورد چنگیز شهوق، برگزاری اولین نمایشگاه انفرادی نقاشی‌ها و نقش‌برجسته‌هایش در ۱۳۶۶، در گالری کارپی (کرته سابق)، پس از انقلاب، بود. وی پس از برگزاری این نمایشگاه، یکی از دغدغه‌هایش این بود که بین نمایشگاه‌های آثار جدیدش، فاصلة زمانی زیادی نباشد. حتا اگر در یک سال، مجالی برای برگزاری یک نمایشگاه انفرادی نمی‌یافت، تلاش می‌کرد در نمایشگاه‌های جمعی، دستاورد تازة خود را ارائه کند.

از دیگر دغدغه‌های شهوق در این سال‌ها، احیا شدن مجسمه‌سازی در ایران بود؛ چون وی همیشه مجسمه‌سازی را حرفة اصلی خود می‌دانست. در زمینة احیای هنر مجسمه‌سازی، در سال‌های پایانی دهة ۶۰، کوشش‌های مختلفی در حال انجام بود. از آن جمله می‌توان به استفتاهایی اشاره کرد که به همت طاهر شیخ‌الحکمایی (در آن زمان در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بود)، برای مراجع تقلید فرستاده شد. در جایی دیگر عده‌ای از هنرمندان با حمایت وزارت ارشاد، تلاش می‌کردند انجمنی برای مجسمه‌سازان ایران تأسیس کنند، و در دانشگاه تهران هم تلاش‌هایی برای بازگشایی رشتة مجسمه‌سازی صورت گرفت که در اویل دهة ۷۰ به ثمر نشست.

شهوق در بسیاری از این تلاش‌ها حضوری پررنگ داشت. وی در جلسات تأسیس انجمن مجسمه‌سازان ایران، به همراه مجسمه‌سازانی نظیر حمید شانس، ، علی قهاری، ،... نقش مؤثری ایفا کرد؛ هرچند این تلاش در آن زمان ناکام ماند. همچنین چنگیز شهوق از جمله افراد فعال در جریان برگزاری اولین نمایشگاه مجسمه‌سازی پس از انقلاب، در موزه هنرهای معاصر ایران بود.

ناگفته نماند، نتایج بسیاری از فعالیت‌های انجام‌شده، هیچ وقت وی را راضی نمی‌کرد. تنها تلاشی که شاید در این زمینه رضایت قلبی او را به همراه داشت، نصب مجسمه‌های پارک ملت بود، هرچند پس از گذشت سال‌ها، آبستره خود را، که در آن تعصب ویژه‌ای داشت، کنار گذاشت. اما، این را پرداخت هزینه‌ای می‌دانست که باید در راه احیای مجسمه‌سازی می‌پرداخت. این پروژه با پیشنهاد کامران کاتوزیان به شهرداری منطقه ۳ تهران آغاز شد و چنگیز شهوق، ، حمید شانس، و ، مجسمه‌سازانی بودند که در این پروژه شرکت داشتند. به باور بسیاری از هنرمندان، استقبال مردم از این حرکت جمعی، گام مؤثری در جهت تثبیت وضعیت مجسمه‌سازی در ایران محسوب می‌شود.

دلمشغولی دیگر شهوق، تدریس و انتقال تجربیاتش به هنرمندان جوان بود. او همیشه از کم‌کاری و کم‌تحرکی دانشجویان خود گله می‌کرد و معتقد بود: اگر تنها یک نفر از بین شاگردانش تحت تأثیر وی، به هنرمندی قابل تبدیل شود، همة رسالت خود را به عنوان یک استاد، به انجام رسانده‌است. شهوق در زمینة تدریس به شدت مخالف انتقال شخصیت کاری استاد به شاگرد بود و به همین دلیل کلاس‌های نقاشی‌دیواری‌اش را به دیگر کلاس‌ها ترجیح می‌داد؛ چون در کلاس‌های نقاشی دیواری، می‌توانست تجربیات خود را دربارة نقش مواد مختلف در خلق آثار هنری منتقل کند.

درباره آثار

در نقد آثار چنگیز شهوق پس از انقلاب(به مناسبت نمایشگاه «تازه‌ترین دستاوردهای چنگیز شهوق» در «)در یادداشتی کوتاه نوشته‌است:»در آبستراکسیون هندسی (به تعبیر نقاشان دهه‌های ۳۰ و ۴۰ تاریخ فرنگی)، نقاشی محض، کانون‌بندی‌های پنهان، حرکت سنجیدة موتیف از کانون به اطراف یا گشتن حول محور کانون، از بالا نگریستن به سوژه یا دیدن سوژه در طیف تیرة خیال، جهت‌گیری طرح‌ها به سوی عمق هسته یا گریز از هسته، از مشخصه‌های بارز اثر هستند و از رنگ برای پوشاندن یا آرایش سوژه استفاده می‌شود، به نوعی که بیان مستقیم و جلوة واقعیت‌های مأنوس از اثر گرفته شود. آبستراکسیون آزاد در تغییر زیرساخت‌ها و نمودهای نقاشی، نقشی مهم داشته‌است. در این سبک، آزاد بودن از جهات دید و رهایی از قید طرح‌های بسته و هارمونی رنگ و ایماژپردازی، اساس کار است و رنگ به عنوان عنصری مهم در فرم نهایی در خدمت حساسیت‌های غریزی نقاش قرار می‌گیرد. حال با توجه به وصفی کوتاه از آموزه‌های آبستره به تابلوهای شهوق نگاهی گذرا می‌اندازیم: نقاش کوشیده از بیان مستقیم و از صورت‌های بازسازی‌شده در ذهن، از فرم‌های مأنوس تابیده در شعور آگاه و ایماژهای رؤیایی، بپرهیزد و به آبستراکسیون هندسی یا نقاشی محض بپیوندد. اما آثار او از حساسیت‌های عاطفی و از جلوه‌های کم‌وبیش عینی و آرایش‌های عمدی برخوردار است، به گونه‌ای که پیگیری زوایای دید و اندازه‌گیری ذهنی از انگیزش‌های موضوعی و فصلی و بررسی حدود کوشش برای موتیف‌سازی یا شخصیت دادن به تم اصلی امکان‌پذیر است. البته، بازیابی عواطف نقاش و جهت سیروسلوک وی در وادی طرح‌های سنجیده و هارمونی رنگ در نگاره‌هایی که انگ محض بر هر یک نهاده‌اند، از ارزش کارش نمی‌کاهد؛ چون از خصایص سبک آبستره هندسی، نسبت‌یابی و توازن طرح‌ورنگ و تعادل بخشیدن به موتیف‌هاست، که با خصایص نگاره‌های سه‌بُعدی قرابت دارد. بنابراین، پرهیز از حالت‌پردازی و فضاسازی برای ایدة مکتوم دشوار است و طرح‌های بسته در هر فرم، به مدد رنگ به تصویر نوعی ایماژ می‌انجامند. بنابراین، شهوق، مانند نامداران مکتب آبستره، از تأثیر دیده‌پردازی‌های متعدد سبک بی‌بهره نمانده‌است."

درباره آثار چنگیز شهوق می‌نویسد: "چنگیز، ضمن آن که در هنرستان دورة نقاشی را طی می‌کرد، علاقة زیادی به ساختن مجسمه‌های گلی و سرامیک از خود نشان می‌داد. او در کارگاه کوزه‌گری اداره هنرهای زیبا شروع به ساختن کوزه و در ادامه آن، کار خود را تبدیل به مجسمه‌سازی نمود. در کارهای وی اغراق جالبی از حرکات در بدن آدم‌های ساختة او می‌توان دید، که این دِفُرمه‌کردن، زیبایی جالبی به کارهای وی می‌داد. گاهی مجسمه‌ها و آثار خود را با دادن لعاب به نهایت زیبایی خود می‌رساند. چنگیز هرگز در انجام کار در خلق هنرش دور نشد و در تمام اوقات افکار او در جهت پیدا نمودن موضوع یا ترکیب جدیدی بود که بتواند احساس خود را بهتر در آن پیاده نماید... در جهت یافتن مواد دیگری برای بیان خود، چنگیز به دنبال ماده «پالی‌آستر»، که می‌توانست در آن با «پشم‌شیشه» کار نماید، کشیده شد، و آن سال‌ها قبل از رفتن من به خارج و دعوت به دیدن مجسمه‌های دیواری خود از جنس پالی‌آستر و به اندازه‌های بزرگ بود. چنگیز، هنرمندی بود که به تعلیم و یادگیری از دیگران چندان اهمیتی نداد و خود در راه یافتن تجربیاتش به صورت «خودیاب» عمل می‌نمود. بعد از اتمام و پایان دورة سه‌سالة هنرستان، چنگیز بیشتر به کارهای خود سرگرم بود و رغبتی به ادامة تحصیل در دانشکده هنرهای تزئینی یا دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، که در آنجا مشغول بود، از خود نشان نمی‌داد. شهوق را بدون شک باید یکی از هنرمندان بنام و برجستة هنر معاصر ایران دانست، که در قوة کاری، و قدرت بیانگری هنرش، فضای خاصی برای خود به وجود آورده‌است، و نمی‌توان باور نمود که شاید‍! صدمات استفاده از پالی‌آستر در سینه و شش‌های وی باعث رفتن او از میان ما شد."

در باره شهوق می‌گوید: «ما امروز متوجه می‌شویم که شهوق از جمله اولین هنرمندان نوگرایی بود که سعی داشت مدرنیسم را مطرح کند، در حالیکه در فضای سنتی آن زمان ارائه آثار مدرن نیاز به خطر کردن داشت و هنرمند باید نسبت به اثر مدرنی که خلق می‌کرد ایمان داشت و از آن دفاع می‌کرد. شهوق در زمان خود تلاش کرد تا راهی جدید برای نسل بعد از خود ایجاد کند، در حالیکه بسیاری از روشنفکران آن دوران با شهوق بی مهری کردند، از این رو شهوق همواره هنرمندی درون گرا بود. شهوق در جریان سفر به دیگر کشورها به اهمیت دوسالانه‌ها در عرصه هنری پی برد و بعد از بازگشت به ایران با همراهی پرویز تناولی، مارکو گریگوریان و چند تن از هنرمندان دوسالانه‌ها را در ایران راه اندازی کرد، به تبع آن هنرمندان بسیاری از طریق این دوسالانه‌ها به جامعه هنری معرفی شدند. شهوق دانشکده را بعد از مدت کوتاهی رها کرد البته شهوق گفته بود که:من نمی‌توانستم آن جا نفس بکشم و محیط آکادمیک دور از انتظارم بود.»

نگارخانه

سالشمار زندگی

  • ۱۳۱۲: متولد ۱۰ شهریور در باکو.
  • ۱۳۱۵: مهاجرت خانواده به تهران.
  • ۱۳۳۱: ورود به هنرستان نقاشی.
  • ۱۳۳۵: شرکت در نمایشگاه جمعی «انجمن ایران و امریکا».
  • ۱۳۳۶: ورود به دانشکده هنرهای زیبا. اختلاف با یکی از استادان دانشکده و رهایی از آموزش آکادمیک. برگزاری نخستین نمایشگاه آثار (مجسمه و نقاشی) در «».
سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 11:41 ::  نويسنده : علي
 
 
 

آیدا عبدالله‌یوا

 
نام اصلی آیدا حمدالله گیزه عبدالله‌یوا
زادروز ۱۳ آوریل ۱۹۲۲(۱۹۲۲-04-۱۳)
باکو
اهل کشور آذربایجانی
درگذشت ۶ دسامبر ۲۰۰۹ (۸۷ سال)
باکو
کار(ها) موسیقی‌دان و نوازنده
ساز(ها) هارپ


آیدا حمدالله گیزه عبدالله‌یوا (به ترکی آذربایجانی: Aida Həmdulla qızı Abdullayeva) ‏(۱۳ آوریل ۱۹۲۲، باکو - ۶ دسامبر ۲۰۰۹) موسیقی‌دان و نوازنده هارپ آذربایجانی بود.


او در سال ۱۹۴۹ از کنسرواتوار دولتی چایکوفسکی مسکو فارغ‌التحصیل شد و در سال‌های ۱۹۵۰-۱۹۶۹ به عنوان تک نوازنده‌ی ارکستر سمفونی دولتی اوزیر حاجی‌بیف آذربایجان فعالیت داشت.

او در سال ۱۹۷۲ لقب هنرمند افتخار جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی را کسب کرده‌است.

منابع

  1. “Aida Abdullayeva”. Azərbaycan Respublikası Mədəniyyət və Turizm Nazirliyi. Arşivlenmiş orijinaldan 18 May 2012də. Baxılmış 18 May 2012də. 
  2. “Aidə Həmidulla qızı Abdullayeva”. Baki Musiqi Academiyasi. Arşivlenmiş orijinaldan 18 May 2012də. Baxılmış 18 May 2012də. 
سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 11:33 ::  نويسنده : علي
 
 
 

عظیم عظیم‌زاده

 
زادروز ۳۰ آوریل ۱۸۸۰
درگذشت ۱۵ ژوئن ۱۹۴۳
باکو
محل زندگی باکو
پیشه کاریکاتوریست، نویسنده
سبک نقاشی رئالیستی

عظیم عظیم‌زاده (به ترکی آذربایجانی: Əzim Əzimzadə) (۳۰ آوریل ۱۸۸۰، نوخانی، باکو-۱۵ ژوئن ۱۹۴۳، باکو) نقاش و کارتونیست اهل جمهوری آذربایجان بود. او با نشریه ملانصرالدین همکاری می‌کرد.

فعالیت کاری

عظیم زاده از زمانی که در مدرسه تاتار درس می‌خواند به نقاشی علاقمند بود ولی عمده آشنایی او به نقاشی از زمانی شروع شد که در آسیاب آقابالا قولیف در باکو کار می‌کرد. کارها و نقاشی‌های شخصی بنام دوروو در آموزش و سوق دادن او بطرف سبک رئالیستی تاثیر گذاشته‌است.

علاوه بر نقاشی، به نوشتن مقاله نیز می‌پرداخت بخصوص مقاله «شطرنج ایران» وی در روزنامه زنبور که به کیش و مات کردن محمدعلی شاه اشاره داشت مورد توجه قرار گرفت. عمده نقاشی‌های وی در روزنامه فکاهی ملانصرالدین چاپ می‌شد و پنجاه کاریکاتور نیز برای هوپ‌هوپ‌نامه کشیده بود. وی علاوه بر ملانصرالدین در روزنامه‌های «طوطی»، «بابای امیر» و «مزلی» کار می‌کرد.

سبک کار

عظیم زاده را بنیان گذار نقاشی رئالیستی در آذربایجان شوروی سابق میدانند. در ساختن تابلوهای هزلی و نقاشی آبرنگ استاد بود و مضامین اشعار طنز هوپ هوپ نامه را بخوبی با نقاشی کاریکاتور زنده کرده بود.

نگارخانه

منابع

 
  • آرین پور، یحیی.از صبا تا نیما جلد دوم صفحه۴۳
  • جسیم، اسماعیل. ملانصرالدین فصلنامه مطبوعات بهارستان. مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی سال اول، شماره دوم زمستان ۱۳۹۰ صفحه ۲۱-۹۳
سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 11:31 ::  نويسنده : علي
 
 
 

فولاد بلبل اوغلو

 

بلبل اوغلو همراه ولادیمیر پوتین
اطلاعات شخصی
نام اصلی فولاد مرتضی اوغلو ممداف
متولد ۴ فوریهٔ ۱۹۴۵(1945-02-04)
اهل باکو, جمهوری سوسیالیستی آذربایجان, شوروی سابق
سبک موسیقی موسیقی پاپ, موسیقی محلی
تخصص خواننده, composer, بازیگر
سال فعالیت ۱۹۶۸–تاکنون

فولاد بلبل اوغلو(به روسی:Полад Бюль-Бюль Оглы) متولد ۴ فوریه ۱۹۴۵ میلادی، خواننده، بازیگر و سیاستمدار آذری در دوران شوروی سابق است. ۳ آهنگ او به عنوان آهنگ سال شوروی سابق برگزیده شد.

وی در سال ۱۹۹۰ وزیر فرهنگ جمهوری آذربایجان شد و اکنون سفیر این کشور در روسیه است.

سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 11:28 ::  نويسنده : علي
 
 
 

آکادمی موسیقی باکو

Зданиебма.JPG
 

آکادمی موسیقی باکو (به ترکی آذربایجانی: Bakı Musiqi Akademiyası) یکی از مراکز عالی تحصیل موسیقی در جمهوری آذربایجان است که در ۲۵ می ۱۹۳۰ در باکو با نام کنسرواتوار دولتی اوزیر حاجی‌بیف آذربایجان (به ترکی آذربایجانی: Üzeyir Hacıbəyov adına Azərbaycan Dövlət Konservatoriyası) تاسیس شده‌است.در سال ۱۹۳۹ عزیر حاجی‌بیف به عنوان رئیس کنسرواتوار انتخاب شد و تا پایان عمر در این سمت باقی ماند. پس از مرگ عزیر حاجی‌بیف، قارا قارایف مدیریت کنسرواتوار را چند سال به عهده گرفت و پس از او به عنوان مدیر انتخاب شد.

فارغ‌التحصیلان مشهور

منابع

سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 11:21 ::  نويسنده : علي
 
 
 
 

ذوالفقار حاجی‌بیف

Zulfuqar Hajibeyov.jpg
 

ذوالفقار حاجی‌بیف (به ترکی آذربایجانی: Zülfüqar Hacıbəyov) (۱۷ آوریل ۱۸۸۴، شوشا - ۳۰ سپتامبر ۱۹۵۰) آهنگساز آذربایجانی بود که نقش مهمی در تاسیس تئاتر موزیکال کمدی آذربایجان داشت. او در سال ۱۹۴۳ لقب خادم هنر افتخاری آذربایجان و در سال ۱۹۴۶ نشان افتخار دریافت کرد.

او پدر نیازی و برادر عزیر حاجی‌بیف آهنگسازان آذربایجانی است.

آثار

کمدی موزیکال

  • جوان در پنجاه‌سالگی - ۱۹۰۹
  • زن یازده ساله- ۱۹۱۱
  • مجرد متاهل - ۱۹۱۱

اپرا

  • عاشق غریب - ۱۹۱۵

سمفونی

  • رقص کنیزان - ۱۹۳۲

پانویس

  1. Əlli yaşında cavan
  2. On bir yaşlı arvad
  3. Evliykən subay
  4. Ashiq Qarib
  5. Kölə qadınların rəqsi

منابع

سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 11:19 ::  نويسنده : علي
 
 
 

لو لاندائو


 

 
Landau3.jpg
متولد ۲۲ ژانویه ۱۹۰۸
باکو , آذربایجان
پرچم روسیه امپراتوری روسیه
مرگ ۱ آوریل ۱۹۶۸ (۶۰ سال)
مسکو , Flag of the Soviet Union.svg شوروی
 
شهروند شوروی
رشته فعالیت فیزیک نظری
محل کار دانشگاه ایالتی باکو
دانشگاه خارکف
انستیتو پلی تکنیک خارکف
انستیتو برای مسائل فیزیکی
MSU Faculty of Physics
فارغ‌التحصیل دانشگاه ایالتی لنینگراد
انستیتو فیزیک-تکنیک لنینگراد
دلیل شهرت در مورد ابرمیعان
تأثیرات تئوری کوانتومی دیامغناطیس، نظریه ابرمیعان و نظریه گذار فاز درجه دو، نظریه گینزبورگ-لانداو در ابررسانایی، اصطکاک لانداو در نظریه پلاسما و همچنین قطب لانداو در الکترودینامیک کوانتوم
جوایز Nobel prize medal.svg جایزه نوبل فیزیک (۱۹۶۲)
جایزه استالین
دین یهودی

لِو داویدوویچ لاندائو (به روسی: Лев Давидович Ландау) زاده ۲۲ ژانویه ۱۹۰۸، باکو - درگذشته ۱ آوریل ۱۹۶۸، مسکو)، فیزیکدان یهودی‌تبار شوروی بود، که خدمات با ارزشی در مباحث مختلف فیزیک نظری انجام داده است. از جمله کارهای او می‌توان، به تئوری کوانتومی دیامغناطیس، نظریه ابرمیعان و نظریه گذار فاز درجه دو، نظریه گینزبورگ-لانداو در ابررسانایی، اصطکاک لانداو در نظریه پلاسما و همچنین قطب لانداو در الکترودینامیک کوانتوم اشاره کرد. از لئو لانداو، به خاطر کارهای با ارزشش، در مورد ابرمیعان، سال ۱۹۶۲ با جایزه نوبل فیزیک قدردانی شد.

منابع

 

Dorozynski, Alexander (1965). The Man They Wouldn't Let Die. (After Landau's 1962 car accident, the physics community around him rallied to attempt to save his life. They managed to prolong his life until 1968.)

  • .M. Khalatnikov (editor): Landau. The physicist and the men. Recollections of L.D. Landau Translated from the Russian by J.B. Sykes. (Pergamon Press, 1989) ISBN 0-08-036383-0
سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 11:17 ::  نويسنده : علي
 
 
 

الدار قاسم‌اف

 
الدار قاسم‌اف (راست) و نگار جمال (چپ)
الدار قاسم‌اف (راست) و نگار جمال (چپ)
اطلاعات هنرمند
زادروز ۴ ژوئن ۱۹۸۹(1989-06-04) ‏(۲۳ سال)باکو، آذربایجان
سبک‌ها پاپ، آراندبی
کار(ها) خوانندگی
عضو گروه الدار و نگار
وب‌گاه الدار قاسم‌اف

الدار قاسم‌اف ((به ترکی: Eldar Qasımov); متولد ۴ ژوئن ۱۹۸۹) خواننده آذربایجانی است که علت شهرت وی رتبه اول در یوروویژن ۲۰۱۱ همراه با نگار جمال که گروه الدار و نگار را تشکیل دادند است.

سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 11:11 ::  نويسنده : علي
 
 
 

قارا قارایف

قارا قارایف
تمبر یادبود ۸۰امین سالگرد تولد قارا قارایف - جمهوری آذربایجان - ۱۹۹۸
تمبر یادبود ۸۰امین سالگرد تولد قارا قارایف - جمهوری آذربایجان - ۱۹۹۸
اطلاعات هنرمند
نام اصلی قارا ابوالفضل اوغلو قارایف
زادروز ۵ فوریه ۱۹۱۸
باکو
اهل کشور آذربایجانی
درگذشت ۱۳ مه ۱۹۸۲
مسکو
کار(ها) آهنگساز

قارا ابوالفضل اوغلو قارایف (به ترکی آذربایجانی: Qara Əbülfəz oğlu Qarayev) (به روسی: Кара Абульфазович Караев، کارا ابولفضلویچ کارایف) (۵ فوریه ۱۹۱۸، باکو - ۱۳ مه ۱۹۸۲، مسکو) آهنگساز آذربایجانی بود.

قارایف همزمان در دو رشته در کنسرواتوار موسیقی باکو پذیرفته شد. او پیانو را از پرفسور گئورگی شارویف و تئوری آهنگسازی را از پرفسور لئونید رادولف فرا گرفت. سپس در سال ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۶ به کنسرواتوار دولتی مسکو رفت که در آنجا بیشتر وقتش را با دیمیتری شوستاکویچ گذراند.

در سال ۱۹۴۵ هنگامی که هنوز در حال تحصیل در کنسرواتوار دولتی مسکو بود، وی به همراه جودت حاجی‌یف برندهٔ جایزهٔ استالین برای اپرای وطن شد. قارایف در ۳۰ سالگی دوباره جایزه استالین را برای پوئم سمفونیک لیلی و مجنون خود که بر پایهٔ اشعار نظامی نوشته‌شده بود، بدست آورد.

یک فیلم مستند در مورد زندگی وی در سال ۱۹۷۰ به کارگردانی اوقتای میرقاضیموف ساخته شده‌است.

آثار

بیش از ۱۱۰ قطعه موسیقی باله، سمفونیک، تکنوازی پیانو و ... از وی به جا مانده است.

منابع

 
درباره وبلاگ

با سلام و ادب خدمت شما سروران گرامي و عزيز . هدف من از ايجاد اين وبلاگ معرفي و شناساندن اصالت ريشه فرهنگ سنن بزرگان مشاهير و آثارباستاني شهر و روستاهاي اقوام متمدن آذري و ترك زبان مي باشد . ضمنآ بدون هيچ وابستگي به جناح و حزبي مديريت ميشود . خواهشمند است نظرات ارشادي خود را جهت هر چه بهتر شدن وبلاگتون ارائه فرمائيد . منتظرتون هستم . با سپاس
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 33
بازدید ماه : 337
بازدید کل : 259453
تعداد مطالب : 1076
تعداد نظرات : 118
تعداد آنلاین : 1



ابزار نمایش عکس تصادفی